کنترل اضطراب از موقعیت یعنی چه؟
مردم چه فکری میکنند؟
مطالب زیادی در نشریات و وب سایتهای آنلاین در مورد تأثیر فرهنگ چهرههای مشهور بر روی افراد جوان منتشر شده است.
در واقع ما غرق در نمایههای متعددی از چهرههای سرشناس با زندگیهای فوق العاده هستیم و آنها بر روی انتظارمان از زندگی تأثیر میگذارند. به این تأثیر اضطراب از موقعیت می گویند.
ویژگی کاملاً جدیدی در مورد اضطراب از موقعیت وجود ندارد. این سؤال که همسایهها چه فکر میکنند، چیز جدیدی نیست. اما اینترنت و افزایش مجلات چهرههای مشهور باعث شده که مقایسهها بیشتر و تلاشها برای تغییر شدیدتر شوند.
قضاوت کردن
ریشه اصلی اضطراب از موقعیت، قضاوت است: قضاوت سایرین در مورد شما. یا به عبارتی این پنداشت که سایرین شما را بخاطر کارهایی که میکنید، چیزهایی که دارید و نحوهٔ رفتارتان چگونه قضاوت میکنند و سپس این باور چگونه بر روی شما تأثیر میگذارد.
جنبههای مختلفی در این باره وجود دارد:
-
گفتمان یا صحبتهایی که در مهمانیها دارید
گفتمان چیزی است که وقتی کسی را نمیشناسیم آنرا به زبان میآوریم. در واقع گفتمان روشی برای صمیمی شدن و آشنا شدن بیشتر با یک نفر است. متاسفانه بعضی از سوالاتی که مطرح شوند، بدین قرارند:
- شغلتان چیست؟
- کجا زندگی میکنید؟!
- ماشینتان چیست؟!
این قبیل سؤالات بدین منظور است که بتوان نقطههای مشترک میان یکدیگر را پیدا کرد. اما چنین سوالاتی باعث اضطراب از موقعیت میشوند زیرا افراد ممکن است از خود بپرسند که: آیا شغل من پرستیژ کافی را دارد؟ آیا ماشین من ماشین خوبی است؟ و آیا من کسل کنندهام؟
چنین سوالاتی باعث میشود که بر اساس اطلاعات ظاهری در مورد یکدیگر قضاوت کنیم و به برداشتی برسیم که شاید کمترین ارتباط را با فرد داشته باشد. به این گرایش فخرفروشی میگویند.
با کمی فکر میتوان از برداشتهای سطحی و ایجاد اضطراب از موقعیت در خودمان و سایرین جلوگیری کنیم. بدون شک هیچ کس در همان قرار اول نمیخواهد در مورد سیاست حرف بزند و میتواند از موضوعات مختلفی استفاده کند. بسیاری از این موضوعات جالبتر از شغل یا محل زندگی افراد هستند. برای مثال میتوان در مورد آب وهوا، اخبار جدید یا حتی تعطیلات صحبت کرد.
با مطرح کردن این موضوعات میتوان زمینههای مشترک را بدون ایجاد تنش اجتماعی شناسایی کرد.
-
عزت نفس
موضوع دیگری که در قضاوت کردن تأثیر دارد ترس درونیتان از قضاوت است. این ترس خطرناکتر و مضرتر از خود قضاوتهاست زیرا در ذهن شما انجام میشود.
شما هیچ کنترلی بر روی تفکر سایرین ندارید، چیزی که میتوانید کنترل کنید واکنشتان به آنهاست.
به عبارت دیگر قضاوت سایر افراد در مورد شما تنها در صورتی اهمیت دارد که شما به آن اهمیت بدهید.
در حالیکه هیچ کس نمیتواند ادعا کند که نسبت به تفکر یا احساس سایرین بی تفاوت است، قضاوتها اطلاعاتی ناقص یا نادرست هستند که نباید به شما آسیب برسانند. شما بیشتر از اینکه به شخص مورد قضاوت اهمیت بدهید، درباره کسی صحبت میکنید که قضاوت را انجام میدهد.
به صفحه ما درباره عزت نفس سری بزنید تا ببینید که چگونه میتوان نسبت به خود احساس بهتری داشت و از نگرانی نسبت به طرز فکر دیگران کاست.
تفکر جانبی در مورد عدالت
همهٔ ما به دنبال رسیدن به عدالت هستیم. با این حال تحقیقات نشان میدهد که عدالت یک مفهوم تام نیست.
در واقع این مفهوم بیشتر در مورد میزان مقایسه خودمان با سایرین است. زندگی در صورتی خوشایند است که شما چیزی فراتر از افرادی که در اطرافتان هستند، داشته باشید. اما کمتر داشتن نسبت به سایرین زندگی را تلخ میکند حتی اگر نسبت به افراد زیادی در جهان جلوتر باشید.
این حقیقت نشان میدهد که چرا کارمندان اگر نسبت به همکارشان حقوق بیشتری دریافت نکنند، احساس بدی دارند، حتی اگر نسبت به هر کس دیگری در کشور حقوق بیشتری داشته باشند.
نقش شایسته سالاری
در نقاطی از جهان که روی شایسته سالاری تاکید دارند و ادعا می کنند که کاملا بر اساس آن در جامعه رفتار می شود، بیشترین دلیل اضطراب از موقعیت افزایش شایسته سالاری است! این یعنی اینکه اگر شما موقعیت خوبی ندارید خب حتما شایسته نبودهاید!!! و این عامل مهمی برای اضطراب از موقعیت است.
شایسته سالاری از این نظر مهم است که افراد از هر طبقهٔ اجتماعی میتوانند موقعیت خود را بهبود بخشند و به موفقیت برسند. با این حال تأثیر فرصت بدین معنی است که نمیتوان به جامعهای کاملاً شایسته سالار رسید. به هر حال شما بر روی بعضی شرایط مانند بیماری، تصادف با ماشین و سایر اتفاقات ناگهانی که میتوانند موفقیت در زندگی را متأثر سازند، کنترل ندارید.
باور به شایسته سالاری بدین معنی است که مردم موفقیتشان را جشن میگیرند اما باید شکستهایشان را هم میپذیرند. نمیتوان سرنوشت را ملامت کرد: عامل اصلی شکست خودتان هستید.
در واقع کمبود موفقیت میتواند احساس شکست را القا کند حتی اگر عامل نداشتن موفقیت عوامل خارج از کنترل مانند بیماری و بحران مالی جهانی باشد.
موفقیت و شکست
بهتر است در مورد معنی موفقیت فکر کنیم. هیچ کس نمیتواند در همه چیز موفق باشد. نتیجه چیست؟ چرا با این وجود ما در مورد تعادل زندگی و کار و کنترل همه چیز با هم صحبت میکنیم؟
غیرممکن است: شما نمیتوانید همه چیز را با هم داشته باشید. شما باید بپذیرید که موفقیت در هر زمینهای نیازمند سازش و حتی شکست خوردن در سایر زمینههاست.
ورزشکاران المپیک در مورد تعادل کار و زندگی صحبت نمیکنند. آنها تمام تعهدشان را صرف ورزش میکنند و برای آن میجنگند. هیچ کس به این نکته اشاره نمیکند که تعهد کامل به یک زمینه به معنی دست کشیدن از روابط شخصی، نداشتن فرزند، پرداختن به سود و منفعت موقتی و غیره است.
راه حل این برداشت ساده است:
در مورد مسیر موفقیت آگاه باشید و مطمئن شوید که این ایدهٔ خود شماست و از والدینتان، تلویزیون یا مجله مد به شما القا نشده است.
در نتیجه هیچ چیز بدتر از رسیدن به موفقیتی نیست که در واقع خودتان به دنبالش نبودید. و در این وضعیت چیزی شبیه به تراژدی شکل میگیرد. قبل از هر چیز باید اهداف و چشم انداز SMART داشته باشید و سپس با بکارگیری آموزههای مدیریت زمان، انرژی و تمرکز، در مسیر توسعه فردی و رسیدن به اهدافتان قدم بردارید.