توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

خانه / مهارت های فردی / انواع همدردی

انواع همدردی

انواع همدردی

در صفحه مربوط به همدردی آنرا احساس کردن با یک نفر، توانایی برای فرض کردن خود به جای سایرین و احساس کردن عواطف دیگران تعریف کردیم. عناصر متعددی سازنده همدردی هستند.

با اینحال انواع مختلفی از همدردی هم توسط روان شناسان تعریف شده است. انواع همدردی شناختی، عاطفی و ترحم آمیز هستند.

این صفحه هر کدام از این همدردی ها را توضیح می دهد همچنین چگونگی و چرایی وجود انواع همدردی را مطرح می کند.

 

همدردی شناختی

همدردی شناختی که به آن برداشت دیدگاهی هم می گویند چیزی نیست که همه ما در ذهنمان از همدردی داریم

این مهارتی مفید به ویژه در مذکرات برای مثال برای مدیران است. با استفاده از آن می توانید خود را به جای دیگران قرار دهید اما الزاما درگیر احساسات آنها نمی شوید. با این حال کاملا با تعریف همدردی به معنی هم حسی تطابق ندارد و کمی منطقی تر است.

همدردی شناختی همدردی با فکر است تا احساس.

 

جنبه سیاه همدردی شناختی

می توان بدون درک احساسات طرف مقابل با او همدردی شناختی داشت. می توان گفت که بیشتر ما این هم حسی را بخش اصلی همدردی می دانیم.

دنیل گلمن نویسنده کتاب هوش عاطفی اذعان دارد که شکنجه دهندگان به همدردی شناختی خوبی نیاز دارند تا بتوانند به کسی بدون احساس ترحم نسبت به او اسیب برسانند.

 

همدردی عاطفی

همدردی عاطفی زمانی است که شما کاملا عواطف طرف مقابل را در خود حس می کنید.

همدردی عاطفی را رنج شخصی یا سرایت عاطفی نیز می خوانند. مانند زمانی که مادری به فرزندش لبخند می زند و کودک حس مادر را دریافت کرده و او هم لبخند می زند. یا زمانی که کودکی صدای گریه کردن کودک دیگر را شنیده و گریه می کند.

 

همدردی عاطفی می تواند خوب یا بد باشد

  • همدردی عاطفی خوب است زیرا ما می توانیم عواطف افراد دیگر را درک و احساس کنیم. این برای آنهایی که به کارشان مراقبتی است مانند پزشکان و پرستاران ضروری است زیرا باید به بیماران پاسخ مناسبی دهند. همچنین بدین معناست که ما می توانیم وقتی سایرین آشفته هستند به آنها واکنش دهیم
  • همدردی عاطفی بد است زیرا ممکن است با سایر عواطف همپوشانی پیدا کند و واکنش را غیرممکن سازد. این را تسلط همدردی می گویند و در صفحه درک سایرین به آن پرداخته شده است. کسانی که احتمال درگیر شدن را دارند باید بر روی نظم دهی درونی و خود لگامی کار کنند تا بهترین عواطفشان را مدیریت کنند.

خود لگامی خوب به پزشکان و پرستاران کمک می کند تا از احساسی شدن زیاد جلوگیری کنند. با این حال ممکن است آنها زیادی بی تفاوت شده و واکنش نامناسبی داشته باشند. مواردی در انگلستان مشاهده شده که در آنها پرستاران به عدم نگهداری از بیمار متهم شده اند. این می تواند نتیجه مراقبت زیاد در مقابل همدردی فراوان باشد.

 

همدردی ترحم آمیز

در نهایت همدردی ترحم آمیز چیزی است که ما از همدردی در ذهنمان داریم، احساس درد سایرین و کمک به آنها.

نام همدردی ترحم آمیز با درک معمول ما از ترحم و مهربانی هماهنگی دارد. ترحم به معنی احساس نگرانی برای سایرین است اما با انگیزه برای کمک به آنها همراست.

همدردی ترحم آمیز نوعی از همدردی در مناسبترین شکل ممکن است.

به عنوان یک قانون کلی فرادی که نیازمند همدردی هستند فقط به درک شما نیاز ندارند و نیازی به احساس همدردی یا بدتر اشک ریختن شما ندارند.

در عوض آنها می خواهند که شرایط شان را درک کنید و کاری برای کمک کردن به آنها انجام دهید که این همدردی ترحم آمیز واقعی است.

 

ایجاد تعادل

همدردی شناختی را می توان غیرعاطفی خواند.

در آن احساسات نقشی ندارند و بنابراین بیشتر جنبه منطقی می یابد. ممکن است آنرا پاسخ غیر ترحمی به دیگران دانست.

در مقایسه همدردی عاطفی بیش از حد احساسی است.

عاطفه یا احساس زیاد هم میتوان مضر باشد. همانطور که در صفحه مدیریت عواطف توضیح دادیم، عواطف بسیار مقدماتی هستند. احساس کردن عواطف شدید به ویژه درد و رنج ما را به دوران کودکی بازمی گرداند. نمی توانیم با شرایط کنار آییم و موقعیت را درک کنیم. نمی توانیم به کسی برای حل مشکلاتش کمک کنیم.

در تمرین همدردی ترحم آمیز می توان تعادل مناسبی را میان منطق و احساسات مشاهده کرد.

می توان درد طرف مقابل را به گونه ای درک کرد که انگار برای خودمان پیش آمده و میزان مناسبی از همدردی را منعکس کرد.

در همین زمان می توانیم کنترل احساساتمان را هم در دست بگیریم و در موقعیت ایجاد شده منطق را بکار ببریم.

این به معنی تصمیم گیری های بهتر و حمایت از آنها در زمان و مکان مناسب است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *