توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

تفکر راهبردی

تفکر راهبردی

اغلب تصور می‌شود که تفکر راهبردی، مهارتی است که فقط افراد خاصی می‌توانند آن را انجام دهند. با این باور، ایده‌­ی “راهبرد” و “تفکر راهبردی” باعث ایجاد مفهومی نمادین شده است که برای هرکسی قابل‌دسترس نیست. روی دیگر سکه این است که هر فردی که به رهبری یک سازمان یا یک تیم علاقه‌­مند است کافی است مهارت‌ در تفکر راهبردی را در رزومه کاری و پروفایل لینکداین خود قرار ‌دهد.

اما “تفکر راهبردی” واقعاً به چه معناست و چگونه می‌توان مهارت­‌ در تفکر راهبردی را توسعه داد؟

راهبرد چیست؟

در مفهوم نظامی، “راهبرد” به‌عنوان “سرپرستی یا هنر هدایت عملیات جنگی و مانورهای نظامی” تعریف‌شده است.

تاکتیک نیز به‌عنوان “هنر مانور در مقابل دشمن” تعریف‌شده است.

در مفهوم کسب‌وکار، راهبرد به معنای چشم‌اندازی بلندمدت و نحوه‌­ی برنامه‌ریزی برای رسیدن به این چشم‌انداز است که به این منظور از تاکتیک­‌ها یا تدابیری استفاده می‌شود، مانند این‌که چه فعالیت‌­هایی باید به‌صورت روزمره انجام دهید تا از راهبردتان پشتیبانی کرده و به‌ویژه اینکه چگونه با مشکلات روبرو شوید.

به معنای ساده، راهبرد، تصمیم‌گیری در مورد این است که می‌خواهید کجا باشید و چگونه می‌خواهید به آنجا برسید. سپس باید اقدام لازم را انجام دهید.

بنابراین برای ایجاد یک راهبرد چه‌کاری باید انجام دهید؟

  • به نظر واضح است، اما به‌عنوان اولین قدم، شما باید بدانید که در حال حاضر کجا هستید. هر کاری که انجام می‌دهید از موقعیت فعلی شما شروع می‌شود. تا جایی که می‌توانید در مورد جایگاهی که واقعاً در آن قرار دارید اطلاعات جمع‌آوری کنید و تنها به روایت و حرف دیگران اکتفا نکرده و به دنبال مدرک باشید.

  • سپس، موقعیت ایده آلی را که می‌خواهید در مدت‌زمان مشخصی در آینده به آن برسید، مشخص کنید. این بازه‌­ی زمانی بسته به موقعیتی که می‌خواهید به آن برسید، می‌تواند پنج، ده و یا حتی یک سال باشد. ابزارهای زیادی برای انجام این کار در کارگاه‌ها وجود دارد، ازجمله تجسم فکری، رسم تصویر، تفکر خلاقانه و غیره، همچنین تنها می‌توانید زمانی را به فکر کردن به چشم‌­اندازتان اختصاص دهید. در این مرحله مهم است که هدف بالایی را انتخاب کنید که باید در حد امکان، هدف دقیقی نیز باشد. هرچه بیشتر بتوانید به جزئیات توجه کنید، بیشتر متوجه خواهید شد که چه می‌خواهید، این موضوع برای هدف‌­گذاری در منزل نیز به‌اندازه‌ی هدف­‌گذاری در محل کار، صادق است. فراموش نکنید که تمام مواردی که می‌خواهید و نمی‌خواهید را در نظر بگیرید! این جزئیات را یادداشت کرده و یا روی کاغذ بکشید، زیرا در این صورت واقعی­‌تر به نظر خواهند رسید.

  • اکنون با توجه به چشم‌­اندازتان، فکر کنید که واقعاً چه چیزی برای شما یا شرکت شما مهم است. کجا هستید یا کجا باید باشید؟ این کار به معنای اولویت‌بندی است. چشم‌­انداز خود از جایی که می‌خواهید باشید را تا حد ممکن به جزئیات بیشتر تقسیم کنید، به‌طوری‌که کاملاً مشخص باشد که چه چیزی حیاتی به نظر می‌رسد. سه عنصر مهم در این جزئیات را مشخص کنید، سپس ۵ عنوان مهم را علامت بزنید. جزئیاتی که واقعاً مهم نیستند را شناسایی کنید. به این دلیل در آخرین مرحله نیاز به جزئیات زیادی دارید که می‌توانید جزئیاتی را که واقعاً مهم هستند انتخاب کنید.

  • اکنون زمان آن است که اهداف میانی را از «موقعیت فعلی» تا «موقعیت ایده آل» برنامه­‌ریزی کنید. در حال حاضر، شما میدانید که در مدت‌زمان ۵ سال آینده کجا باید باشید، اما در یک، دو و سه سال آینده کجا باید باشید تا به‌ جایگاهی که برای ۵ سال بعد در نظر دارید برسید؟ به‌جای “اقدامات” بر روی “اهداف” تمرکز کنید، یعنی بر چیزهایی که تا پایان مهلت زمانی مقرر به آن­ها دست­ خواهید یافت، نه بر اقداماتی که در جهت آن‌ها باید انجام دهید.

  • سرانجام، زمان آن است که اقدامات خود را برنامه‌­ریزی کنید: از ‘اکنون’ تا اولین هدف میانی، سپس ازآنجا تا هدف میانی بعدی و الی‌آخر، چه‌کارهایی باید انجام دهید.

تبریک می‌گوییم، اکنون شما یک برنامه راهبردی را تکمیل کرده‌اید!

جعبه اعجاز

دنیا با انبوه‌ی از راهبردهایی روبروست که بین آن‌ها و برنامه­‌ی پروژه‌­ی مربوط به آن راهبردها، فاصله‌­ی زیادی وجود دارد که گاهی اوقات این فاصله با ‌عنوان “جعبه­‌ی اعجاز” نامیده می‌شود، به این معنا که “در این فاصله یک معجزه رخ خواهد داد که ما را از جایی که هستیم به سمت جایی که باید باشیم حرکت می‌دهد”.

مسئله کلیدی در هنگام ایجاد یک‌ راهبرد این است که در تله نیفتید.

چگونه؟ یک‌راه این است که برای خودتان یک نقشه­‌ی پروژه طراحی کنید که به‌عنوان نمودار یا نگاشت علت و معلول شناخته می‌شود.

رسم یک نمودار علت و معلول (Causal diagram)

  • تمام نتایج موردنظر خود را شناسایی کرده و آن‌ها را در کادرهایی در سمت راست صفحه یا تخته سفید خود قرار دهید.
  • تمام ورودی‌های برنامه‌ریزی‌شده خود را شناسایی کرده و آن‌ها را در کادرهایی در سمت چپ صفحه­‌ی خود قرار دهید.
  • حالا مشخص کنید که چه کسی، چه‌کارهایی را با ورودی‌های برنامه‌ریزی‌شده (به‌عبارت‌دیگر، فرآیندهای برنامه‌ریزی‌شده) انجام خواهد داد، سپس آن‌ها را در کادرهایی در وسط صفحه رسم کنید.

با استفاده از فلش، این فرآیندها را به ورودی‌ها وصل کنید.

  • آیا فرآیندهای شما به‌طور منطقی به نتایج موردنظرتان منجر می‌شوند؟ اگر چنین است، یک فلش که فرایند شما را به نتیجه متصل می‌کند، رسم کنید. در غیر این صورت، باید بین فرآیندهای فعلی و نتایج، فرآیندهای بیشتری را اضافه کنید تا جریان منطقی به سمت نتیجه دنبال شود.
  • آیا تمام ورودی‌ها به‌طور منطقی از طریق اقدامات به نتایج منجر می‌شوند؟ و آیا تمام نتایج به شیوه‌ای معقول از فرآیندها و ورودی‌ها حاصل می‌شوند؟ اگر چنین است، کار انجام‌شده است، شما از “جعبه جادویی” اجتناب کردید. در غیر این صورت، مجدداً نمودار خود را بررسی کنید.

نمودار علت و معلول مفید است زیرا یک مدرک بسیار واضح و قابل‌مشاهده مبنی بر اینکه آیا ورودی‌های شما به نتایج موردنظرتان ختم می‌شوند یا خیر، در اختیار شما قرار داده و این امکان را می‌دهد تا مشاهده کنید که آیا کاری که انجام می‌دهید تأثیر مطلوبی دارد یا خیر. این‌ یک تمرین مفید برای برنامه‌ریزی در یک گروه است، زیرا نتیجه برای همه واضح و غیرمبهم است و بدین معنی است که اقدامات مناسب می‌توانند توسط تمام افراد مرتبط، مورد موافقت واقع شوند.

عنصر نهایی تفکر راهبردی

حفظ راهبرد در مسیر خودش

داشتن یک‌ راهبرد بسیار خوب است، اما دستیابی به آن موضوع کاملاً متفاوتی است.

این چیزی است که افرادی را که دارای تفکر راهبردی خوبی هستند از سایرین متفاوت می‌کند. هر چیزی که این افراد انجام می‌دهند به راهبردشان کمک می‌کند و یا حداقل به‌طور فعال علیه آن کار نمی‌کنند.

آن­ها پیش از تصمیم‌گیری، توجه می‌کنند که چگونه نتایج احتمالی کارشان می‌تواند با راهبرد کلی سازگار باشد. درصورتی­که سازگار نباشد، آن کار را انجام نمی‌دهند! و اگر واقعاً می‌خواهند که این کار را انجام دهند و آن کار با راهبردشان منطبق نباشد، راهبرد خود را بررسی می‌کنند تا ببینند که آیا هنوز هم راهبرد مناسبی است یا خیر.

خوب است که هرچند وقت یک‌بار، مثلاً هر ۶ ماه تا سالی یک‌بار وقت کمی را صرف بازبینی راهبرد خود کرده و مطمئن شوید که این راهبرد هنوز هم برای شما یا شرکت‌تان مناسب بوده و همچنین کارهایی که انجام می‌دهید به راهبردتان کمک می‌کند.

جلسات خارج سازمانی، فرصت خوبی برای انجام این کار است، اگرچه بیشتر شرکت‌ها از جلسات هیئت‌مدیره به‌عنوان یک موقعیت عادی برای بازنگری راهبرد استفاده می‌کنند.

پیدا کردن فرصتی برای این کار در منزل می‌تواند سخت‌­تر باشد، اما هنوز ارزشش را دارد. با یک فنجان چای یا قهوه بنشینید و فقط جایی که می‌­خواستید باشید و نحوه‌­ای که فکر می‌­کردید برای رسیدن به آنجا به کار خواهید برد را، مرور کنید. آیا هنوز هم معتبر است یا به دلیل تغییراتی در زندگی­‌تان، نیاز به کمی تغییر دارد؟ و چه تفاوتی در فعالیت­‌های روزمره شما ایجاد می‌کند؟

به‌روزرسانی منظم، راهبردتان را در ذهن شما تازه نگه‌داشته و نشان می‌دهد که هنوز به آن راهبرد متعهد هستید که باعث می‌شود ایجاد تغییر در زندگی روزمره‌­تان که برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید، راحت‌تر باشد.

نتیجه

خوشبختانه، اکنون درک خواهید کرد که تفکر راهبردی یک “هنر عرفانی” نیست، بلکه یک فرایند منطقی است که از دانش شما نسبت به‌جایی که هستید و جایی که می‌خواهید باشید و فکر کردن در خصوص اینکه چطور از یکی به دیگری حرکت کنید، نشاءت می‌گیرد.

تفکر راهبردی بخشی ضروری به‌منظور باقی ماندن در مسیر چشم‌­انداز کاری یا چشم­انداز زندگی شخصی­ است و هر از گاهی ارزش صرف کمی زمان را دارد. کسب مهارت در تفکر راهبردی در بهبود فردی و توسعه فردی نقش مهمی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *