مقاله حل مسائل اجتماعی را نیز مطالعه نمایید.
همه افراد میتوانند از مهارتهای حل مسئله خوب بهره ببرند زیرا همه ما در زندگی روزمره خود با مشکلاتی روبهرو خواهیم بود که برخی از آنها بهوضوح سختتر یا پیچیدهتر از سایر مشکلات هستند.
برخورداری از توانایی حل همه مسائل و مشکلات بهطور مؤثر، سریع و بهموقع و بدون هیچ زحمتی فوقالعاده خواهد بود، اما متأسفانه یک راه که بهوسیلهی آن تمام مشکلات قادر به حل شدن باشند وجود ندارد.
همانطور که مقالههای مربوط به حل مسئله ما را مطالعه میکنید درخواهید یافت که موضوع بسیار پیچیده است. هرچند که ما به خوبی برای حل مسئله آماده میشویم اما همیشه یک مشکل ناشناخته وجود دارد. اگرچه برنامهریزی و سازماندهی مشکل به ما کمک خواهد کرد تا با احتمال زیادی فرآیند حل مسئله را با موفقیت پیش ببریم، اما نهایتاً قضاوت خوب و عامل خوششانسی تعیینکنندهی آن هستند که آیا حل مسئله موفقیتآمیز بوده است یا خیر.
روابط بین فردی و کسبوکار به علت حل مسئله ضعیف با شکست مواجه خواهند شد.
این اتفاق اغلب به دلیل مشکلاتی که شناختهشده نیستند یا مشکلاتی که شناختهشدهاند ولی بهطور مناسب موردبررسی قرار نگرفتهاند رخ میدهد. حل یک مسئله شامل میزان معینی ریسک است که این ریسک باید با عواقب ناشی از حل نکردن مسئله مقایسه شود.
میزان موفقیت این نیست که آیا مشکلی که با آن روبرو هستید دشوار است یا خیر، بلکه این است که آیا این همان مشکلی است که سال گذشته با آن مواجه بودید؟
مقاله حل مسئله یک رویکرد ساختاریافته و ساده را برای حل مسئله ارائه میدهد.
رویکردی که به آن اشاره شد بهطورکلی برای حل مسئله در محیط سازمانی یا گروهی طراحیشده است، اما میتواند بهراحتی برای کار کردن در سطح فردی نیز مطابقت یابد. بااینحال، بهتنهایی تلاش کردن برای حل یک مسئله پیچیده، میتواند اشتباه باشد، ضربالمثل قدیمی: “مشکلی که به اشتراک گذاشته میشود، نصف میشود” یک توصیه درست است. در میان گذاشتن مشکلات با دیگران نهتنها جنبه درمانی دارد بلکه میتواند به شما کمک کند تا به موضوعات از دیدگاه متفاوتی نگاه کرده و راه حلهای بالقوه بیشتری را پیش روی خود ببینید.
مسئله (مشکل) چیست؟
“یک موضوع دشوار و مشکوک که نیاز به یک راه حل دارد”
و
“موضوعی که برای درک کردن، انجام دادن یا روبرو شدن دشوار است.”
تمامی مشکلات و مسائل دارای دو ویژگی رایج هستند: اهداف و موانع.
اهداف
مشکلات شامل برنامهریزی برای دستیابی به برخی از اهداف یا وضعیت مطلوب بوده و همچنین میتواند شامل اجتناب از یک وضعیت یا رویداد نیز باشند.
اهداف میتوانند هر چیزی باشند که شما تمایل دارید به آنها دست پیدا کنید، یعنی جایی که میخواهید باشید. اگر گرسنه هستید، احتمالاً هدف شما این است که چیزی بخورید، اگر رئیس یک سازمان هستید، هدف اصلی شما میتواند به حداکثر رساندن سود سازمان باشد. در این وضعیت ممکن است بهمنظور برآورده کردن هدف نهایی، یعنی سود حداکثر، نیاز باشد که هدف اصلی شما به تعدادی هدف کوچکتر تقسیم شود.
موانع
اگر هیچ مانعی در راه رسیدن به اهداف وجود نداشت، هیچ مشکلی نیز وجود نداشت. حل مسئله شامل غلبه بر موانعی است که از دستیابی فوری به اهداف ممانعت میکنند.
در ادامه مثال بالا، درصورتیکه احساس گرسنگی کنید هدف شما این است که چیزی بخورید. یک مانع برای این هدف میتواند این باشد که هیچ غذایی برای خوردن در دسترس نداشته باشید. در این حالت شما به سوپرمارکت رفته و مقداری غذا تهیه میکنید، با این کار موانع را برطرف کرده و بنابراین مسئله را حل کردهاید. البته برای مدیرعاملی که قصد افزایش سود سازمان را دارد، ممکن است موانع بسیار بیشتری بر سر راه رسیدن به هدفش وجود داشته باشند. مدیرعامل باید تلاش کند این موانع را شناسایی کرده و آنها را حذف کند یا راه دیگری برای رسیدن به اهداف سازمان بیابد.
مراحل حل مسئله
حل مسئله مؤثر معمولاً شامل طی کردن یکسری مراحل است، ازجمله مراحلی که در ادامه مشخص میشوند. برای اطلاعات دقیقتر در این مورد، مراحل حل مسئله را مطالعه کنید.
شناسایی مشکل:
این مرحله شامل این موارد است: متوجه شدن و تشخیص اینکه مشکلی وجود دارد؛ شناسایی ماهیت مشکل؛ تعریف مشکل.
ممکن است اولین مرحله حل مسئله بدیهی به نظر برسد اما اغلب به تفکر و تجزیهوتحلیل بیشتری نیاز دارد. شناسایی مشکل میتواند بهنوبهی خود یک وظیفه دشوار باشد، آیا اصلاً مشکلی وجود دارد؟ ماهیت مشکل چیست، آیا درواقع با مشکلات متعددی روبرو هستیم؟ چگونه میتوان مشکل را به بهترین شکل تعریف کرد؟ با صرف مقداری زمان برای تعریف مشکل نهتنها خودتان بهطور واضحتر مشکل را درک خواهید کرد بلکه قادر خواهید بود ماهیت آن را برای دیگران نیز شرح دهید، این امر منجر به رفتن به فاز دوم میشود.
سازماندهی مشکل:
این مرحله شامل این موارد است: یک دوره رصد مشکل، بررسی دقیق، یافتن حقیقت و ایجاد یک تصویر واضح از مشکل.
در ادامه شناسایی مشکل، سازماندهی مشکل تماماً شامل به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد مشکل و افزایش درک خودمان از آن است. این مرحله همچنین یافتن حقیقت و تجزیهوتحلیل آن و ایجاد تصویر جامعتری از اهداف و موانع را شامل میشود. ممکن است این مرحله برای مشکلات خیلی ساده ضروری نباشد اما برای مشکلاتی که ماهیت پیچیدهتری دارند بسیار الزامی است.
جستجوی راه حلهای ممکن:
در طول این مرحله طیفی از اقدامات ممکن تولید خواهند شد، اما تلاش کمی برای ارزیابی آنها صورت میگیرد.
بعد از جمعآوری اطلاعات در دو فاز اول چارچوب حل مسئله، اکنون زمان فکر کردن به راه حلهای ممکن برای مشکلی است که بهخوبی شناختهشده است. در یک محیط گروهی این مرحله اغلب با عنوان یک جلسه طوفان فکری انجام میشود که به همه افراد در گروه اجازه داده میشود دیدگاههای خود را در مورد راه حلهای ممکن بیان کنند. در سازمانها افراد مختلف در زمینههای مختلف تخصصهای متفاوتی دارند و بنابراین شنیدن دیدگاههای افراد مربوط به هر تخصص مفید خواهد بود.
تصمیمگیری:
این مرحله شامل تجزیهوتحلیل دقیق اقدامات مختلف و سپس انتخاب بهترین راه حل برای پیادهسازی است.
احتمالاً این مرحله پیچیدهترین بخش فرآیند حل مسئله بهحساب میآید. در ادامه مرحله قبل، اکنون زمان بررسی تمامی راه حلهای ممکن و تحلیل دقیق آنها است. ممکن است برخی از راه حلها به علت مشکلات دیگر مانند محدودیت زمانی یا بودجه غیرممکن باشند. همچنین مهم است که در این مرحله به این موضوع نیز توجه کنیم که اگر هیچ اقدامی برای حل مشکل صورت نگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد. برخی اوقات تلاش برای حل یک مشکل منجر به مشکلات بیشتری میشود که برای حل آنها نیاز به تفکر بسیار خلاقانه و ایدههای نوآورانه خواهد بود.
درنهایت، باید تصمیم بگیرید که کدام اقدام را اتخاذ کنید. تصمیمگیری بهنوبهی خود یک مهارت مهم است. پیشنهاد میکنیم مقالههای مربوط به تصمیمگیری را مطالعه نمایید.
پیادهسازی:
این مرحله شامل پذیرفتن و اجرای سلسله اقدامات انتخابی است.
پیادهسازی به معنای عملی کردن راهحل انتخابی است. در طول مرحله پیادهسازی، بهویژه اگر شناسایی و سازماندهی مشکل اصلی بهطور کامل انجامنشده باشد، ممکن است مشکلات دیگری نیز ایجاد شوند.
گرفتن تصمیم و عملی کردن آن دو چیز کاملاً متفاوت هستند.
پیادهسازی شامل موارد زیر میشود:
- متعهد بودن به یک راهحل.
- پذیرفتن مسئولیت تصمیم.
- شناسایی فردی که راهحل را پیادهسازی خواهد کرد.
- تصمیم قاطعانه برای اجرای راهحل انتخابی.
- بررسی بهترین راههای ممکن برای پیادهسازی راهحل.
نظارت/جستجوی بازخورد:
آخرین مرحله شامل مرور و بازبینی نتایج حل مسئله در طول یک دوره زمانی است که بهوسیلهی جستجو برای بازخورد با توجه به موفقیت نتایج راهحل انتخابی صورت میگیرد.
مرحله نهایی حل مسئله مربوط به بررسی این موضوع است که فرآیند حل مسئله موفقیتآمیز بوده است یا خیر. این هدف میتواند با نظارت و دریافت بازخورد از افرادی که تغییرات رخداده بر آنها تأثیرگذار بوده است، محقق شود. بهتر است یک بایگانی از نتایج و همچنین مشکلات دیگری که در طول فرآیند رخدادهاند، حفظ شود.
تنها روش بهبود مهارت حل مسئله برای یک فرد یا گروه این است که ببینند در گذشته چگونه مسائل را حل میکردند. برای انجام این کار، نیاز به بازخورد بوده و بنابراین مهم است که به این منظور یک بایگانی از مسائل حلشده یعنی راهحلهای بهدستآمده و نتایج حفظ شود. راههای دریافت بازخورد موارد زیر را شامل میشود:
- نظارت
- پرسشنامهها
- تماسهای تلفنی پیگیرانه
- پرسش از افرادی که تحت تأثیر تصمیمات شما بودهاند.
هنگامیکه در جستجوی بازخورد هستید باید افراد را تشویق کنید صرفنظر از اینکه بازخورد منفی است یا مثبت، صادق باشند.
نتایج حل مسئله
حل مسئله شامل تلاش برای رسیدن به اهداف و غلبه بر موانع است. مراحل حل مسئله شامل تشخیص مسئله، طراحی آن با استفاده از برخی روشهای ارائه و جستجو برای راهحلهای ممکن اغلب از طریق روشهای تفکر واگرا، میشوند. هنگامیکه راهحلهای ممکن به دست آمدند، یکی از آنها از طریق فرآیند تصمیمگیری انتخاب خواهد شد.
مراحل نهایی حل مسئله شامل پیادهسازی راهحل و جستجو برای بازخورد با توجه به نتایج هستند که بازخورد میتواند برای کمک به حل مسائل آتی ثبت و بایگانی شود.
توانایی حل مسئله از المانهای عمومی و بسیار مهم توسعه فردی برای تمامی اقشار جامعه است.