توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

پیاده‌سازی و ایجاد تغییر

پیاده‌سازی و ایجاد تغییر چگونه انجام می‌شود؟

پیاده‌سازی و ایجاد تغییر

رهبری یا مدیریت یک فرآیند تغییر سازمانی، می­‌تواند چشم‌اندازی نگران‌کننده باشد. چراکه شکست در این زمینه بسیار جنبه‌­ی عمومی داشته و آشکار خواهد بود.

با درک برخی از مدل­‌های کارآمد تغییر، در دسترس بودن ابزارها و روش­‌های تحلیلی خوب و مهارت‌­های انسانی قوی، باید در هدایت یک فرآیند تغییر به سمت یک نتیجه­‌ی موفقیت‌آمیز به‌خوبی عمل کنید.

فقط باید به خاطر داشته باشید که تغییر، یک فرآیند زمان‌­بر است. در یک فرآیند تغییر بزرگ، اغلب سازمان­‌ها معتقدند که تغییرات بین دو تا سه سال زمان خواهد برد. درواقع، به‌منظور جا افتادن این تغییرات در فرهنگ سازمان، برخی از مواقع زمان بیشتری نیز خواهد برد.

عامل تغییر

اصطلاح ‘عامل تغییر’، اغلب به شخصی اطلاق می‌­شود که مسئول ایجاد تغییر است.

یک عامل تغییر، معمولاً شخصی بیرون از محیط سازمانی یعنی محیطی که تحت تأثیر تغییر قرار دارد، است. این فرد اغلب، شخص بی‌طرفی است که به‌عنوان مشاور خارجی برای مدیریت یا تسهیل فرآیند تغییر و فراهم کردن مهارت‌­های تحلیلی برای ایجاد تغییر در سازمان حضور دارد.

چرا تلاش­‌های مبنی بر تغییر با شکست روبه‌­رو می­‌شوند؟

یکی از راه‌­های خوبی که برای درک چگونگی ایجاد تغییرات موفق وجود دارد این است که به تغییرات ناموفق بنگرید و ببینید چه اشتباهاتی در آن­ها رخ‌داده است.

جان کاتر، یکی از متخصصین مدیریت تغییر، تعداد بسیار زیادی از تغییرات ناموفق را بررسی کرده و فهرستی متشکل از هشت دلیل مبنی بر اینکه چرا این تغییرات با شکست مواجه شدند، ارائه داد.

هشت دلیل کاتر برای تغییرات ناموفق عبارت­‌اند از:

۱٫ عدم ایجاد احساسی قوی مبنی ضرورت تغییر. مردم باید باور کنند که تغییر واقعاً ضروری است، در غیر این صورت فرآیند تغییر بسیار زجرآور خواهد بود.

۲٫ عدم ایجاد یک اتحاد قدرتمند که در برابر مقاومت افراد اهرمی برای جلب موافقت هرچه سریع‌تر آنان باشد.

 

۳٫ فقدان یک چشم‌انداز واحد، به‌طوری‌که تلاش­‌ها برای تغییر به‌صورت جداگانه انجام می­‌شوند، زیرا افراد هرکدام چشم­‌انداز خود را ایجاد کرده و یا اصلاً آن را رها می‌کنند، زیرا نمی‌­دانند دقیقاً می­‌خواهند به کجا برسند.

۴٫ عدم انتقال چشم‌انداز به‌طور کافی و اغلب با ضریب ده یا بیشتر. کاتر متوجه شد که صرف‌نظر از اینکه مدیران اجرایی تا چه حد معتقد بودند که در مورد اتفاقی که در حال وقوع است با همه­‌ی افراد صحبت کرده‌اند، اکثر افراد هنوز از این موضوع اطلاع کاملی نداشتند.

۵٫ عدم حذف موانع چشم‌انداز جدید. این موانع ممکن است به بزرگی ساختار یک سازمان باشد که با نحوه­‌ی عملکرد خود تغییرات را با شکست مواجه می‌کند و یا به کوچکی یک شخصی که با روش کار خود چشم‌انداز جدید را از بین می­‌برد. بدون حذف موانع، تغییر متوقف خواهد شد.

۶٫ عدم برنامه‌­ریزی منظم و ایجاد موفقیت­‌های کوتاه‌مدت. هرکسی نیاز دارد تا تعدادی موفقیت­ که سریع به دست خواهند آمد را تجربه کند. در غیر این صورت اعتمادبه‌نفس خود را ازدست‌داده و فرآیند تغییر را متوقف خواهد کرد.

۷٫ اعلام زودهنگام پیروزی که افراد را سست می‌کند. رهبران تغییرات موفق از بردهای کوتاه‌مدت برای هدایت سازمان به سمت تغییرات بزرگ­تر و سخت­‌تر استفاده می‌کنند.

۸٫ عدم ایجاد تغییرات به‌نحوی‌که بخشی از فرهنگ سازمان شوند، یعنی بخشی از راهکارهایی که در سازمان انجام می‌‌شوند. تا زمانی که این مرحله حاصل نشود، تغییر، در سازمان تثبیت نخواهد شد.

این هشت خطا به‌صورت معکوس درآمدند و منجر به پدید آمدن فرآیند تغییر هشت مرحله‌­ای کاتر در سازمان‌­ها شدند. بااین‌حال، مدل­‌های بسیار دیگری برای تغییر وجود دارند که اکثراً مشابه با این فرآیند هستند، برای اطلاعات بیشتر به صفحه‌ی “درک تغییر” را مطالعه کنید.

اخطار!

در هر فرآیند تغییر و درواقع در هر سازمان، جنبه‌­هایی وجود دارند که قابل‌مشاهده و موردبحث و توجه هستند، از قبیل طرح­‌ها، ساختارها و قراردادهای نوشته‌شده.

همچنین بسیاری از جنبه‌­های دیگر وجود دارند که مخفی هستند و با عنوان موضوعات پنهان نیز شناخته می­‌شوند. از قبیل سیاست­‌های اداری، تزلزل، مقاومت در برابر تغییر، فرهنگ‌سازمانی و مسائل و مشکلات افراد.

این جنبه‌­های پنهان معمولاً بسیار بزرگ­‌تر از جنبه‌­های قابل‌مشاهده‌­ی سازمان بوده و درصورتی‌که شناسایی و برطرف نشوند فرآیند تغییر را از خط خارج خواهند نمود.

مهارت‌­ها و روش‌­هایی برای رخ دادن تغییر

بدیهی است که مهارت‌­ها، ابزار و روش­های مفیدی وجود دارند که در گذر از هشت مرحله‌­ی تغییر به شما کمک خواهند نمود.

برای درک بیشتر از وضعیت، نیاز دارید تا مهارت­‌های تحلیلی قدرتمندی را در خود توسعه دهید. بسیار مهم است که از ابزارهای مناسب برای این زمینه استفاده کنید. دو محیط اصلی برای تجزیه‌وتحلیل تغییر وجود دارند: محیط خارجی و محیط داخلی سازمان.

محیط خارجی اغلب یک محرک مهم برای تغییر است. دو ابزار اصلی برای تجزیه‌ و تحلیل محیطی به کار می‌­روند: PESTLE و پنج نیروی پورتر (Porter). این ابزار اجازه می‌­دهند تا نگاهی ساختار یافته به اجزای موجود در محیط که بر سازمان تأثیر می­‌گذارند، داشته باشید، به‌گونه‌ای که مشخص می­‌کند تلاش­‌ها برای تغییر در کجای سازمان باید متمرکز شوند.

تجزیه‌وتحلیل PESTLE، جنبه­‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فنی، محیطی و قانونی (یا مقرراتی) محیط خارجی را موردتوجه قرار می‌دهد.

پنج نیروی پورتر

پنج نیروی پورتر، نیروهایی که رقابت صنعت را شکل می‌­دهند موردبررسی قرار می‌­دهد. این نیروها عبارتند از: قدرت مشتری (خریدار)، قدرت فروشنده، تهدید ناشی از ورودی‌های جدید به صنعت، تهدید ناشی از کاهش تقاضا در بازار.

موضوع مهم این است که باید زمان لازم را برای انجام تحقیقات خود اختصاص داده و همه­‌ی اطلاعات موردنیاز را جمع‌آوری کنید.

زمانی که به محیط داخلی سازمان توجه می­‌کنید، احتمالاً حیاتی‌ترین جنبه‌­ی آن، فرهنگ سازمان است. یک ابزار سودمند برای آن، فرهنگ سازمانی است که اطلاعات بیشتر در این زمینه را می‌­توانید در صفحه‌ی “درک تغییر” مشاهده کنید.

در این بخش، متوجه خواهید شد که پرسیدن سؤالات زیاد و با دقت گوش دادن به پاسخ‌­هایی که دریافت می‌­کنید و همچنین توجه به ارتباطات غیرکلامی، سودمند خواهد بود.

اخیراً، ایده‌­ی سیستم‌­های پیچیده منجر به توسعه­‌ی ابزارهایی از قبیل تصاویر غنی شده است. این ابزار بر پایه‌­ی روش­‌های قدیمی­‌تر همچون طوفان فکری بناشده و به معنای رسم تصویری از چگونگی مشاهد­ه­‌ی سازمان یا موقعیت است. در این تصاویر می‌­توانید از لغات، نمادها، اشکال و تصاویر، رنگ‌­ها و غیره استفاده کنید. این کار به نظر ساده می‌­رسد اما طراحی سمت راست مغز که خلاق­‌تر بوده نسبت به سمت چپ مغز که منطقی­‌تر است، جنبه­‌های فکری متفاوتی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. ممکن است این کار ازنظر شما احمقانه باشد، اما می‌­تواند کمک کند تا به موضوعات به‌طور متفاوتی بنگرید.

یک مدیر تغییر ماهر، دارای مهارت­‌های برقراری ارتباط قوی، هوش هیجانی و همچنین مهارت‌­های تسهیل‌کننده است. این مدیران همچنین نیاز دارند که در تمامی مواقع خوب و بد، قادر به ایجاد انگیزه در دیگران باشند، صفحه‌ مهارت­‌های ایجاد انگیزه (مهارت­‌های انگیزشی) اطلاعات بیشتری در اختیار شما قرار می­‌دهد.

مانند مدیریت ریسک و مدیریت پروژه، مدیریت تغییر چیزی نیست که بتوانید آن را به‌تنهایی انجام دهید. قادر بودن به تسهیل گفت­‌وگو در هر دو مقیاس بزرگ و کوچک یک مهارت ضروری محسوب می­‌شود.

ممکن است بخواهید روش‌­هایی از قبیل ‘بحث گروهی’ و ‘فضای باز’ را امتحان کنید.

این روش‌­ها به‌شدت بر نظریه‌­ی پیچیدگی و ایده­‌ی سیستم‌­های خودسازمان‌ده تکیه دارند. ایده‌­ی سیستم‌های خودسازمان‌ده می‌­تواند کمی هراس‌­آور باشد اما ارزش کمی توجه را دارد. این ایده بر این اساس استوار است که اکثر سیستم‌های طبیعی خودشان به‌تنهایی درنهایت، سازمان‌دهی می‌شوند.

برای درک بهتر به روشی فکر کنید که به نظر می­‌رسد در آن مهم‌­ترین مکالمات واقعی یا رویدادها در یک سازمان در زمان­‌های استراحت اتفاق می‌­افتند. نقش تسهیل‌کننده این است که فضایی را برای این منظور فراهم کرده، قوانین بسیار کمی را وضع کند و سپس اجازه بدهد تا گفت­‌وگوها صورت بگیرند. شرکت‌کننده‌ها در این گفت­‌وگو وظیفه­‌ی مواردی که اتفاق می­‌افتند را بر عهده می­‌گیرند.

این روش‌­ها در مواقعی که نیاز است یک چشم‌انداز واضح برای تغییر ایجاد شود، بسیار قوی هستند، زیرا اجازه می­‌دهند که چشم‌انداز از پایین به بالا ایجاد شود. همچنین این روش‌­ها در نقاطی که تغییراتی رخ‌داده اما تغییرات بیشتری موردنیاز است، برای یافتن راهکارهایی برای هدایت تغییر و کنترل آن سودمند هستند.

اصولی که در ادامه بیان می­‌شوند مکالمات را به سمت عمومی‌­تر شدن سوق می­دهند: هرکسی که مکالمه می­‌کند، فرد مناسبی است، هرزمانی که مکالمه رخ می‌­دهد، زمان مناسبی است و دلیلی وجود ندارد که بخواهیم فرد دیگری نیز آنجا باشد.

و درنهایت…

به خاطر داشته باشید که با گام‌­های کوچک و موفقیت­‌های سریع، مردم بسیار راحت‌­تر تغییر را درک کرده و می‌­پذیرند، درست برعکس زمانی که تغییرات بزرگ و بدون لذت و خرسندی اتفاق می­‌افتند. همچنین به خاطر داشته باشید که فرآیند تغییر زمان­­‌بر است. از قلم انداختن مراحل تغییر تنها منجر به تأخیر یا حتی متوقف شدن فرآیند تغییر در آینده خواهد شد.

کسب مهارت در پیاده‌سازی و ایجاد تغییر یکی از مهارت‌های بسیار مهم بین‌فردی به ویژه برای مدیران و صاحبان کسب و کار بوده و یک المان موثر در زمینه بهبود فردی و توسعه فردی می‌باشد. همچنین توانایی ایجاد تغییر در خود و ترک عادت‌های مخرب، می‌تواند در مدیریت زمان، انرژی و تمرکز بسیار کارگشا و موثر باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *