توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

خانه / مهارت های بین فردی / ایجاد یک محیط انگیزشی

ایجاد یک محیط انگیزشی

آنچه هر رهبری باید در مورد انگیزش افراد بداند

بیشتر رهبران کسب‌وکار در مورد آبراهام مازلو و هرم زیبای او شنیده‌اند.

مازلو عوامل انگیزشی برای انسان را شرح می‌دهد و با وجود اینکه کار او در مورد نقدهای بسیار زیادش از مقوله‌­های مختلف، همواره با انتقاد روبه­‌رو بوده است، یک منطق قوی و جذاب در نظریه­‌ی او وجود دارد. متأسفانه این نظریه آن‌طور که باید، برای رهبران در انگیزه دادن به افراد در کارهای روزمره کمک‌ کننده نیست.


یک واقعیت: همه‌ی افراد در سازمان شما انگیزه به دست می‌­آورند.

سؤال بزرگ این است که آیا آن­‌ها برای انجام کاری که شما به‌ عنوان رهبرشان از آن­‌ها خواسته‌اید ترغیب می‌شوند؟

اگر کاری که شما از آن‌ها خواسته‌اید را انجام نمی‌دهند، به این معنا نیست که هیچ کاری انجام نمی­‌دهند، بلکه می‌توانند به‌سادگی برای انجام کار دیگری انگیزه پیدا کنند.

سه عادت ساده وجود دارند که شما به‌عنوان یک رهبر می‌توانید به‌منظور انگیزه بخشیدن به افراد، به نمایش بگذارید تا به‌صورت داوطلبانه از شما پیروی کنند.

۱٫ قدردانی خود را نشان دهید

ایجاد یک محیط انگیزشی

این کار به افراد انگیزه می‌دهد که تلاش‌هایی شایسته‌ی تقدیر داشته باشند. قدردانی صرفاً به معنای پرداخت نیست، بلکه به معنای توجه و نظر دادن درباره‌­ی کار افراد است. نیازی نیست که یک کارنمایشی بزرگ انجام دهید یا یک پاداش خاص یا جایزه‌­ی با ارزشی در نظر بگیرید، تنها یک متشکرم ساده که شخصاً بیان می‌کنید، کافی است.

تحقیقی که توسط دن آریلی (Dan Ariely) و با کمک موسسه‌ی MIT انجام شد، نشان می‌دهد افرادی که از کارشان قدردانی نمی‌شود برای اینکه به‌اندازه‌ی افرادی که از کارشان تقدیر می‌شود بهره‌وری داشته باشند باید دو برابر به آن‌ها پرداخت کرد! در این حالت ازلحاظ اقتصادی، شرایط سختی به وجود خواهد آمد.

زمانی که مردم می­‌بینند تلاش‌شان به‌طور کامل نادیده گرفته‌شده یا پنهان و نابود می­‌شود، علاقه­‌ی خود را به کار از دست می­‌دهند. قهرمانان ستایش نشده‌­ی امروز تبدیل به فراری‌­ها یا خرابکارهای فردا خواهند شد.

البته درصورتی‌که رهبر یک سازمان بزرگ هستید، به‌ندرت افرادی را که برای شما کار می‌­کنند می­‌بینید. نشان دادن قدردانی­ از تلاش‌­های آن­ها توسط شخص شما و به‌طور منظم، آسان نیست، بلکه زمان و تلاش بسیاری را می­‌طلبد.

اگر در چنین موقعیتی قرار دارید، سه عادت زیر می­‌توانند به شما کمک کنند:

۱٫ قدردانی خود را نسبت به تلاش­‌های کارمندان‌تان برای آماده‌­سازی گزارش‌­های فوری، نشان دهید. از آن‌­ها بخواهید تا قدردانی شما را به سایرین نیز برسانند.

۲٫ هرجایی که با افرادی خارج از سازمان رو­به‌­رو بودید، مانند رسانه­‌ها، سهامداران یا مشتریان، برای اشاره به قدردانی خود از کارمندان‌تان تلاشی آگاهانه داشته باشید. اطمینان حاصل کنید که کارمندان خود را نزد دیگران بزرگ و گرامی می­‌دارید.

۳٫ مدیریت به‌وسیله‌ی سرکشی باعلاقه را تمرین کنید. یک ‌راه عالی برای قدردانی از همکاری و مشارکت افراد این است که به کار آن­ها علاقه­ نشان دهید، یعنی بیشتر از آنکه قضاوت کنید از آن­‌ها در مورد کارشان سؤال بپرسید.

۲٫ به افراد خود کمک کنید تا در مهارت‌­های خود به تسلط برسند

در ابتدای عصر مدرن تولید انبوه، توجه تنها بر کارایی بود. کل کار به کارهای کوچک و تکراری تقسیم می­‌شد و هر فرد به‌تنهایی بر روی کار خود مشغول بود. ممکن بود کارمندان تمام ۴۸ ساعت کاری در یک هفته را به کار کردن بر روی چرخ جلویی سمت چپ یک ماشین بگذرانند ولی هیچ‌گاه یک ماشین کامل را نبینند.

این امر زمانی که شرکت در حال تولید خودروها بوده و کارمندان آموزش کمی دیده بودند و دسترسی ناچیزی به اطلاعات داشتند، عادی محسوب می­‌شد.

امروزه کارمندان آموزش­‌های بیشتری دیده‌­اند و نسبت به قبل اطلاعات زیادی در اختیاردارند. همچنین آرزوهای بزرگ­تر و بلندمدتی دارند. این احتمال وجود دارد که آن‌­ها خدمات مبتنی بر دانشی را به مشتریان ارائه دهند. تولید بنیادی به‌احتمال‌زیاد توسط ماشین­‌آلات انجام خواهد شد.

توسعه‌­ی تسلط افراد درزمینه‌ی شغلی که انتخاب کرده­‌اند، به معنای این است که می­‌خواهند همگام با سرعت تغییرات، حرکت کنند. آن‌­ها همچنین می­‌خواهند تا دانش و مهارت خود را بهبود بخشیده و تجربه‌­ی بیشتری کسب کنند. این بدان معنا نیست که شما به‌عنوان یک رهبر باید همه‌­ی آن­ها را به دوره‌­های آموزشی گران و بلندمدت بفرستید.

سه عادتی که کمک می‌­کنند محیطی ایجاد کنید که افراد در کار خود به تسلط دست پیدا کنند عبارت­‌اند از:

۱٫ کشف زمینه­‌های ناشناخته و یادگیری از آن­ها را در میان بخش‌­ها و تیم‌­های خود تشویق کنید. جابجایی شغلی یا شبیه‌سازی شغلی به افراد کمک خواهد کرد که درک بیشتری از سازمان کسب کرده و دید جدیدی نسبت به مشکلات و روش‌­های قدیمی به دست آورند. به‌ جای استخدام مشاور برای بهبود کارایی و فرآیندها، کارمندان خود را تشویق کنید تا خودشان این کار را انجام دهند. هنگامی‌ که پیشنهادی ارائه می­‌دهند از آن­ها قدردانی کرده و در صورت امکان به آن­ها عمل کنید. اجازه دهید تا افرادتان قضاوت کنند که چه‌کاری جواب می­‌دهد و چه‌کاری نه.

۳٫ “یادگیری غیررسمی” را تشویق کنید:

“خوشبختانه ۷۰ درصد از توسعه­ و پیشرفت مربوط به تجارب حین کار و کار بر روی وظایف و مشکلات بوده، ۲۰ درصد مربوط به بازخورد و سازمان­دهی نمونه‌های مثبت و منفی بازخورد که موردنیاز هستند و ۱۰ درصد نیز مربوط به دوره­‌های آموزشی و مطالعات است.

لومباردو و آیکینگر، برنامه‌­ریزان توسعه‌­ی معماری شغلی

بنابراین افراد را تشویق کنید تا برای مدت کوتاهی هم که شده، مسئولیت­‌هایی بالاتر از سطح خودشان بپذیرند.

  • افراد و تیم­‌ها را به تعیین چالش، ترغیب کنید (نه اهداف برتر، بلکه چالش‌­هایی برای بهبود و حل مسائل و یادگیری و بروز مهارت­‌های جدید).
  • افراد و تیم‌­ها را تشویق کنید تا به دنبال بازخورد عملکرد خود و تجزیه‌ و تحلیل و یادگیری از تجارب خوب و بد خود باشند. (این امر کمی چالش‌برانگیز است، تجزیه‌وتحلیل تجارب بد می‌تواند اغلب شبیه ترتیب دادن جلسات انتقادی و سرزنش‌آمیز باشد، تجزیه‌وتحلیل تجارب خوب نیز چیزی شبیه تلف کردن وقت به نظر خواهد رسید… “این کار که به‌خوبی پیش رفته است، چرا باید تجزیه‌وتحلیل شود؟”)
  • افراد را تشویق کنید که مطالعه کنند، خود را محک بزنند و از وب و رسانه‌­های اجتماعی به‌منظور به‌روز نگه‌داشتن اطلاعات خود از آخرین پیشرفت‌­ها و فعالیت‌­های رقیب، استفاده کنند.

۳٫ یادگیری رسمی­ را در پیش بگیرید

به‌منظور ارائه­‌ی آموزش‌­های داخل شرکت، پول و تلاش هوشمندانه را به کار بگیرید. از افراد برای کسب مدارک مربوطه، حمایت مالی به عمل‌آورید.

۴٫ یک تصویر کلی از سازمان را به اشتراک بگذارید

اغلب بیان می‌­شود چیزی که یک مدیر را از یک کارمند جدا می‌­سازد، توانایی درک حقایق کلی و مهم است.

این امر یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک مدیر محسوب می‌شود، اما به این معنا نیست که افرادی که در سلسله‌مراتب پایین‌تری قرار دارند با درک این تصویر کلی از سازمان، ترغیب نمی­‌شوند.

یک داستان قدیمی در رابطه با بازدید از ناسا وجود دارد که در دهه­‌ی ۱۹۶۰ یک بازرس از سرایداری که در حال جارو کردن زمین در ناسا بود می‌­پرسد “چه‌کاری انجام می­‌دهی؟” و سرایدار پاسخ می­دهد “به یک نفر کمک می­‌کنم تا به روی ماه قدم بگذارد”. (قطعاً این داستان واقعی نیست، چراکه این اتفاق بر روی کره‌­ی زمین افتاده بود!!!)

اما به‌عنوان یک مثال، این داستان به این نکته اشاره دارد که آگاهی از هدف کلی سازمان، چه تأثیری بر انگیزش افراد می‌­گذارد و همچنین نشان می‌­دهد چگونه یک کار کوچک در شکل‌گیری آن هدف بزرگ تأثیرگذار است. درواقع سرایدار ایده‌­ی بسیار خوبی داشت از اینکه چگونه سازمان به‌عنوان یک کل، نیل آرمسترانگ را متقاعد می‌­کرد که یک قدم کوچک می‌­تواند منجر به یک جهش بزرگ شود.

اکثر مدیرعامل‌­ها این اطلاعات را با همکاران خود در تیم مدیریت ارشد به اشتراک می‌­گذارند. برای ایجاد محیطی که به همه‌­ی افراد انگیزه‌­ی لازم را بدهد نیاز است که اطمینان حاصل کنید این پیام‌­ها به‌سرعت و به‌صورت پی­‌درپی به همه­‌ی کارمندان شما ازجمله سرایدار منتشر می­‌شود.

در پایان یادآور می شویم که کسب مهارت در ایجاد یک محیط انگیزشی یکی از فاکتورهای بسیار مهم در بهبود فردی و توسعه فردی شما به شمار می رود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *