توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

انواع پرسش

شرح انواع پرسش

باوجود دلایل متعددی که برای پرسیدن سؤالات وجود دارد، اطلاعاتی که در پاسخ یک سؤال دریافت می‌کنیم تا حد زیادی به نوع سؤالی که می‌پرسیم بستگی دارد.

پرسش‌ها، در ساده‌ترین شکل خود، می‌توانند باز یا بسته باشند. این صفحه به هر دو نوع پرداخته و همچنین انواع دیگر پرسش و زمان­‌های مناسب برای استفاده از آن‌ها را به‌ منظور درک بهتر، به‌تفصیل شرح خواهد داد.

پرسش‌های بسته

پرسش‌های بسته، پاسخ‌های متمرکز کوتاه را می‌طلبند. پاسخ به پرسش‌های بسته اغلب (اما نه همیشه) می‌توانند درست یا غلط باشند. پاسخ به این پرسش‌ها معمولاً آسان است زیرا انتخاب پاسخ، محدود می‌باشد. این پرسش‌ها می‌توانند به‌طور مؤثری در ابتدای یک گفت­وگو برای تشویق دیگران به مشارکت، استفاده‌شده و همچنین درزمینه‌های کشف حقیقت مانند تحقیقات می‌توانند بسیار سودمند واقع شوند.

پرسش‌های بسته برای پاسخ‌های مختصر، اغلب یک‌کلمه‌ای، به کار می‌روند.

  • پرسش‌های بسته می‌توانند به یک پاسخ ‘بله’ یا ‘خیر’ نیاز داشته باشند، برای مثال؛ ” آیا شما سیگار می‌کشید؟ “،” آیا به گربه غذا دادید؟”،” آیا یک فنجان چای میل دارید؟”
  • ممکن است یک لیست از گزینه‌های ممکن برای انتخاب پاسخ پرسش‌های بسته وجود داشته باشد، به‌عنوان‌مثال؛ ” کدام را میل دارید، گوشت، مرغ یا سبزیجات؟”،” امروز با ماشین سفر کردید یا قطار؟”
  • پرسش‌های بسته می‌توانند برای تشخیص یک بخش خاص از اطلاعات به کار بروند، در این حالت نیز پاسخ‌ها محدود هستند، برای مثال؛ ” نام شما چیست؟”،” چه ساعتی سوپرمارکت باز می‌شود؟”،” دانشگاه شما در کجا قرار دارد؟”

پرسش‌های باز

برخلاف پرسش‌های بسته، پرسش‌های باز پاسخ‌های طولانی‌تر و به‌تبع آن خلاقیت و اطلاعات بیشتری را می‌طلبند. تعداد زیادی از انواع پرسش‌های باز وجود دارند که بعضی از آن‌ها در مقایسه با سایر، بسته محسوب می‌شوند.

پرسش‌های تلقینی

یک پرسش تلقینی، معمولاً به‌طور نامحسوس، به جواب پاسخ‌دهنده جهت می‌دهد.

پرسیدن سؤال “چگونه با این سیستم جدید کار می‌کنید؟” از یک کارمند، این سؤال را به شخص القا می‌کند که آن‌ها چگونه با این سیستم جدید کنار می­آیند. این امر از یک راه بسیار زیرکانه این تفکر را ایجاد می‌کند که آن‌ها سیستم جدید را سیستم خوبی نمی‌دانند.

ممکن است سؤال “لطفاً به من بگویید که چگونه با این سیستم جدید کار می‌کنید؟” یک سؤال کمتر تلقینی باشد. این سؤال نیاز به هیچ‌گونه قضاوتی برای مطرح‌شدن نداشته و بنابراین این مفهوم را نمی‌رساند که چیزی در سیستم جدید اشتباه است.

به‌خصوص کودکان مستعد پذیرش سؤالات تلقینی بوده و بسیار احتمال دارد برای پاسخ به یک سؤال از بزرگ‌ترها تلقین را بپذیرند. چیزهای ساده‌ای مثل، ” آیا روز خوبی در مدرسه داشتی؟” کودک را به سمت تفکر درباره‌ی چیزهای خوبی که در مدرسه اتفاق افتاده سوق می‌دهد. با پرسیدن ” امروز مدرسه چطور بود؟”، شما هیچ‌گونه قضاوتی در مورد خوب یا بد بودن روزی که داشته نمی‌کنید و بنابراین بیشتر احتمال دارد که پاسخ دقیق‌تری دریافت کنید. این می‌تواند ادامه‌ی گفت‌وگو را شکل دهد، سؤال بعدی می‌تواند این باشد: ” چه‌کارهایی در مدرسه کردی؟”. پاسخ به این سؤال می‌تواند کاملاً به اولین سؤالی که پرسیدید بستگی داشته باشد، یعنی موارد خوب یا همه‌ی موارد.

پرسش‌های فرآیندی و فراخوانی

در یک طبقه‌بندی دیگر پرسش‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند.

‘فراخوانی’، یعنی نیاز به چیزی دارند که به خاطر آورده شده یا فراخوانی شوند.

‘فرآیندی’، به تفکر یا تحلیل عمیق‌تری نیاز دارند.

یک پرسش فراخوانی ساده می‌تواند این باشد: ” نام دختران مادر شما چیست؟”. این نیاز دارد که پاسخ‌دهنده یک سری اطلاعات را از حافظه‌اش فراخوانی کند. یک معلم می‌تواند از دانش‌آموزانش سؤالات فراخوانی بپرسد، ” بلندترین رشته‌کوه کدام است؟”، سؤالات فرآیندی نیاز به تفکر و تحلیل بیشتر و به اشتراک‌گذاری نظرات دارد. برای مثال، ” چه مهارت‌هایی را می‌توانید به این سازمان بیاورید که سایر متقاضیان نمی‌توانند؟” یا “مزایا و معایب پرسش‌های تلقینی از کودکان چیست؟”

پرسش‌های بدیهی

پرسش‌های بدیهی اغلب طنزآمیز بوده و نیازی به پاسخ ندارند.

” اگر برای شکست برنامه‌ریزی کنید و سپس موفق شوید، شکست خورده‌اید یا موفق شده‌اید؟”

پرسش‌های بدیهی اغلب توسط یک سخنران در سخنرانی‌ها به‌منظور به فکر فروبردن شنونده‌ها استفاده می‌شوند. این پرسش‌ها برای ترقی فکر و اندیشه طراحی می‌شوند.

سیاستمداران، مدرسان و سایرین ممکن است که از پرسش‌های بدیهی برای کمک به حفظ توجه شنونده‌ها استفاده کنند. ‘چه کسی نمی‌خواهد که در سنین کهن‌سالی سالم باقی بماند؟’، این سؤال، سؤالی نیست که نیاز به پاسخ داشته باشد، اما ذهن ما به‌گونه‌ای برای فکر کردن به آن برنامه‌ریزی شده که توجه ما را بیشتر به سخنران جلب می‌نماید.

تکنیک قیف (Funnelling)

می‌توانیم از پرسش‌های هوشمندانه، برای اینکه پاسخ‌های پاسخ‌دهنده را به‌صورت قیفی شکل دربیاوریم استفاده کنیم. این تکنیک، پرسیدن یک سری سؤالات است که در هر مرحله جواب‌ها محدودتر یا کمتر محدود خواهند شد. این تکنیک با پرسیدن سؤالات باز و خاتمه دادن آن‌ها با سؤالات بسته و یا برعکس انجام می‌شود.

برای مثال:

“درباره‌ی آخرین تعطیلاتی که رفتید صحبت کنید.”

“هنگامی‌که آنجا بودید چه چیزهایی دیدید؟”

“آیا رستوران‌های خوبی در آنجا وجود داشت؟”

“آیا غذاهای محلی آنجا را امتحان کردید؟”

“آیا آبگوشت را امتحان کردید؟”

در این مثال این سؤالات محدودتر می‌شوند، شروع با سؤالات بازی است که امکان پاسخ‌های مشروح‌تری داشته و در هر مرحله سؤالات متمرکزتر و جواب‌ها محدودتر می‌شوند.

تکنیک قیف، می‌تواند به‌صورت برعکس نیز کار کند، شروع با سؤالات بسته و ادامه تا سؤالات بازتر. برای یک مشاور یا بازپرس این تکنیک، با شروع پرسیدن سؤالات باز و سپس ادامه دادن به سمت سؤالات بسته‌تر، می‌تواند برای به دست آوردن بیشترین میزان اطلاعات، بسیار سودمند باشد. در مقابل، هنگام ملاقات یک شخص جدید، بهتر است که ارتباط، با شروع سؤالات بسته‌تر آغاز و به سمت سؤالات باز پیش برود.

پاسخ‌ها

همان‌طور که تعداد بی‌شماری سؤال و انواع سؤالات وجود دارد، بنابراین باید تعداد بی‌شماری پاسخ نیز وجود داشته باشد. نظریه‌پردازان تلاش کردند تا انواع پاسخ‌هایی که مردم ممکن است به سؤالات بدهند را تعیین نمایند، مهم‌ترین و اصلی‌ترین آن‌ها عبارت­اند از:

  • یک پاسخ صادقانه و مستقیم: این همان چیزی است که معمولاً پرسشگرها تمایل دارند با پرسیدن سؤال‌هایشان به آن برسند.
  • یک دروغ: ممکن است که پاسخ‌دهنده در پاسخ یک سؤال دروغ بگوید. پرسشگر ممکن است که قادر به تشخیص دروغ بر اساس معقول بودن یا نبودن جواب و همچنین بر اساس ارتباطات غیرکلامی که قبل، بعد و در طول پاسخگویی رخ می‌دهند، باشد.
  • پاسخ خارج از بحث: ممکن است پاسخ‌دهنده چیزی بگوید که کاملاً بی‌ربط با سؤال بوده و تلاش نماید که موضوع را تغییر دهد. در این موارد بهتر است که سؤال تکرار شود.

  • پاسخ دادن بخشی: مردم اغلب می‌توانند در مورد پاسخ به سؤالات به‌صورت انتخابی عمل کنند؛ یعنی پاسخ به برخی از سؤالات یا بخشی از یک سؤال.
  • پرهیز از پاسخ دادن: خصوصاً سیاستمداران برای این‌گونه رفتار، شناخته‌شده هستند. زمانی که یک سؤال سخت پرسیده می‌شود که احتمالاً جوابی دارد که برای سیاستمدار یا تیم سیاسی‌اش منفی است، پرهیز از پاسخ دادن می‌تواند مفید باشد.
  • به تأخیر انداختن: اگرچه این روش مشابه با روش قبلی است اما هنگامی‌که زمان زیادی برای تدوین یک پاسخ مناسب نیاز است، می‌تواند مورداستفاده قرار گیرد.
  • تحریف: مردم می‌توانند بر اساس ادراکاتشان از هنجارهای اجتماعی، کلیشه‌ها و سایر اشکال تعصب، پاسخ‌های تحریف‌شده‌ای به سؤالات بدهند. جدا از دروغ­گویی، پاسخ‌دهنده‌ها ممکن است متوجه نشوند که پاسخ‌هایشان تحت تأثیر تعصب قرارگرفته و همچنین برای اینکه موفق‌تر به نظر برسند، اغراق می‌کنند. افراد، اغلب در مورد حقوقشان نیز اغراق می‌کنند.
  • امتناع: پاسخ‌دهنده‌ها ممکن است به‌راحتی با ساکت ماندن یا گفتن “پاسخ نمی‌دهم ” از پاسخ دادن، امتناع ورزند.

درک انواع مختلف پرسش و کسب مهارت در سوال پرسیدن و آمادگی مواجهه با عکس العمل طرف مقابل از المان‌های توسعه فردی برای همه افراد است. بطور کلی دو مورد از اساسی ترین مهارت‌ها، توانایی خوب شنیدن و خوب پرسیدن است. 

یک دیدگاه

  1. عالی بود.سپاسگزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *