درک رفتار متقابل و ایجاد وضعیت برد-برد
هنگام تعامل با دیگران، یکی از مهمترین مهارتها، توانایی ایجاد وضعیت برد-برد است که در آن هر دو طرف درگیر در رابطه از تعامل سود میبرند.
تقریباً همهی افراد میدانند که چگونه با بازی کردن، ضربه زدن به دیگران و ایجاد یک وضعیت’برد-باخت’، برنده شوند، اما اطمینان از اینکه هردو طرف به برد دست پیدا کنند دشوارتر است.
برای توجه به چگونگی انجام این کار، نیاز است که کمی راجع به مبحث روانشناسی و بهویژه تحلیل رفتار متقابل بحث کنیم. کتاب ‘من خوب هستم – تو خوب هستی’ نوشتهی توماس هریس، کتابی با دیدگاه بالینی است. بااینحال، تفکر، همواره در رفتار متقابل اثرگذار خواهد بود.
رفتار متقابل هرروزه در تعاملات انسانی رخ میدهد. یک رفتار متقابل به سادهترین شکل خود به این معناست که ‘من کاری برای شما انجام میدهم و شما نیز در پاسخ کاری برای من انجام میدهید’ که ممکن است با صحبت کردن همراه باشد.
تحلیل رفتار متقابل بر این درک استوار است که هر فرد دارای ۳ جنبهی شخصیتی است: والد، بالغ و کودک.
- والد، جزء تعلیمدیده است و اساساً شامل تمام مواردی است که در پنج سال اول زندگی شما، بدون هیچگونه فیلتری ثبت شده است. درواقع این بخش میتواند چیزی باشد که والدین شما در آن زمان بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه به شما آموزش دادهاند. این آموزشها میتوانند مربوط به ایمنی (“از خیابان رد نشو”)، باورها (“مذهبی یا مربوط به زندگی”) و قوانینی برای زندگی باشند.
- کودک، ‘تجربهی احساسی’ یا واکنشهایی است که در پنج سال اول زندگی بهعنوان یک ‘شخص کوچک’ به دنیای بالغها نشان دادهشده است. بهطورکلی، جنبهی کودک هر شخصیت، عواطف و احساسات آن هستند، زیرا واکنش غالب در کودکان بهصورت احساسی است.
- بالغ، جزء منطقی یا مبتنی بر تفکر است که دادههای والد و کودک را موردبررسی قرار داده و تصمیم میگیرد که آیا بر اساس واقعیت و تجربه، رفتار یا عقیدهی سرزده از والد یا کودک درست است یا خیر.
مهارتهای تحلیل رفتار متقابل
اساس تحلیل رفتار متقابل شناسایی سه بخش والد، بالغ و کودک که در رفتار بروز میکنند و سپس انتخاب رفتار مناسب است.
شناسایی این جنبهها چگونه است؟
- زمانی که والد مشغول کار است، در زبانی که استفاده میشود عبارتهایی چون ‘هرگز’، ‘همیشه’ و ‘باید’ بهکاربرده خواهند شد بهویژه زمانی که این عبارتها بدون توجه به این امر که آیا زمان مناسبی است یا خیر، استفاده میشوند. همچنین با اشارات و حرکاتی چون تکان دادن انگشت اشاره یا سر همراه خواهد بود.
- کودک اغلب یک واکنش بسیار احساسی نشان خواهد داد. نشانههای کلامی شامل استفاده از کلمات و عبارتهای کودکانه از قبیل ‘میخوام’، ‘انجام میدم’، ‘نمیخوام’ و ‘انجام نمیدم’ هستند.
- بالغ از طریق جستجوی حقیقت خود را نمایان میسازد. زبان بالغ شامل یک سری سؤالات است که با چه کسی، چه چیزی، چرا، کجا و چگونه آغاز میشوند. با این تفکر، میتوانید شروع به شناسایی افرادی که در تعاملات روزمره شما دخیل هستند کرده و همچنین ببینید که چگونه میتوانید حداقل تا حد کمی دنیای خود را تغییر دهید.
فردی را در نظر بگیرید که نسبت به سطح خدماتی که دریافت کرده است شکایت دارد.
تصور کنید که میگوید “این بهاندازهی کافی خوب نیست. در این مورد باید کاری انجام شود!”. احتمالاً در اینجا والد در حال صحبت کردن است زیرا بسیار عصبانی به نظر میرسد.
شخص مقابلی که به این شکایت واکنش نشان میدهد یک انتخاب دارد:
- کودک: تقصیر من نیست، من ارتباطی با این موضوع نداشتم.
- والد: شرمآور است، این فقط یک کامپیوتر است.
- بالغ: من مشکل شمارا درک میکنم. چهکاری میتوانم در جهت اصلاح آن انجام دهم؟
واکنش کودک احتمالاً منجر به انتقاد بیشتر توسط والد و دادوفریاد میشود، زیرا فرد شاکی تلاش میکند که نشان دهد اهمیتی نمیدهد که چه کسی مقصر است، فقط میخواهد که کاری در این راستا انجام شود!
واکنش والد بعید است که باعث شود کاری انجام شود یا فرد شاکی سریعاً کوتاه بیاید. در بهترین حالت دو طرف درخواهند یافت که اوضاع بسیار بد است و واقعاً باید در این راستا کاری صورت بگیرد.
از طرف دیگر، واکنش بالغ فرد شاکی را نیز به وضعیت بالغ سوق میدهد. این کار مشخص میکند که چهکاری مشکل را برطرف کرده و دوباره رضایت شاکی را جلب میکند.
وضعیتهای زندگی
بخش بعدی تحلیل رفتار متقابل شناسایی وضعیتهای زندگی است.
تامس هریس معتقد است که از سالهای اولیهی زندگی، یک کودک به این نتیجه خواهد رسید که والدینش ‘خوب’ هستند. والدین زمان زیادی را بهعنوان بخشی طبیعی از کمک به رشد فرزندان خود برای تبدیلشدن به یک بالغ فعال و روشنفکر، صرف گوشزد کردن بایدها و نبایدها به آنها میکنند.
‘بالغ’ موجود در یک کودک بهطور منطقی تصمیم میگیرد که او احتمالاً ‘خوب’ نیست.
بنابراین وضعیت اولیه برای اکثر افراد از دوران کودکی این است: ‘تو خوب هستی – من خوب نیستم’. هریس تأکید میکند که این موضوع ارتباطی بااینکه دوران کودکی شادی داشتهاید یا خیر، ندارد. این یک وضعیت از زندگی است که همه به آن میرسند. این امر باعث میشود که کودک کارهایی را بهمنظور خوشحال کردن افراد ‘خوب’ انجام دهد که درنتیجه پاداشها و تمجید و تعریفهایی دریافت خواهد کرد و باعث خواهد شد تا احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد.
بسیاری از افراد هرگز فراتر از این موقعیت در زندگی خود نخواهند رفت. آنها تمام عمرشان را به جستجوی پاداشها و تعریف و تمجیدهای افرادی میگذرانند که از آنها مهمتر هستند، به این منظور که خودشان را تائید کرده و احساس ‘خوب’تری داشته باشند. بااینحال، وضعیت اولیهی آنها تغییر نمیکند، آنها هنوز هم عمیقاً احساس میکنند که ‘خوب نیستند’.
هریس معتقد است که تصمیم برای حرکت به وضعیت جدید ‘من خوب هستم – تو خوب هستی’ با استفاده از بالغ امکانپذیر است. تنها بالغ است که میتواند در این مورد تصمیم گرفته و این وضعیت را حفظ کند. به این معنا که اگر کودک یا والد شما با موضوعی به دام بیفتند، ممکن است متوجه شوید که به وضعیت قبلی ‘من خوب نیستم’ بازگشتهاید. در این صورت نیاز خواهید داشت تا بهصورت آگاهانه بالغ خود را به کار بگیرید تا از این وضعیت خارج شوید.
استفاده از تحلیل رفتار متقابل برای ایجاد وضعیت برد-برد
خوشبختانه روشن است که اگر بخواهید یک وضعیت ‘برد-برد’ واقعی را ایجاد کنید که در آن هردو طرف رابطه از تعامل سود ببرند، باید از وضعیت ‘من خوب هستم – تو خوب هستی’ شروع کنید. در صورتیکه از وضعیت ‘ من خوب نیستم’ شروع کنید، احتمالاً میخواهید:
- مزیتی را از سایر افراد بگیرید بهطوریکه شما برنده و آنها بازنده شوند و احساس ‘خوب’تر بودن کنید یا
- خود را بازنده کنید به این منظور که وضعیت ‘من خوب نیستم’ خود را تائید کنید.
بنابراین تحلیل رفتار متقابل واقعاً مفید است. درصورتیکه بتوانید تشخیص دهید که کودک یا والد خودتان یا شخص دیگری فعال است، میتوانید بهجای آن، بالغ را به کار گرفته و دوباره به وضعیت ‘من خوب هستم – تو خوب هستی’ بازگردید.
برای نمونه، در مثال بالا اگر فردی که با شکایت مواجه شده بود با جنبهی کودک خود واکنش نشان میداد، فرد شاکی میتوانست بهعنوان یک بالغ پاسخ دهد و بگوید ‘من متوجه هستم که شما مقصر نیستید (پاسخ و قوت قلب به کودک)، اما آیا کاری وجود دارد که بتوانید برای کمک به من انجام دهید؟’؛ بنابراین طرف مقابل را به گفتن پاسخهای زیر دعوت میکنید:
‘بله، میتوانم برای خریدهای بعدی شما تخفیفی در نظر بگیرم.’ یا ‘میخواهید چهکاری برای شما انجام دهم؟’ و یا حتی ‘نه، متأسفم، من اختیاری در این مورد ندارم، اما درصورتیکه بخواهید میتوانم از شخص بالاتری بخواهم با شما صحبت کند’.
در چنین مواردی، زمانی که بالغ به کودک اطمینان دهد که شنیدهشده است، درواقع بالغ، بالغ طرف مقابل را به واکنش نشان دادن دعوت میکند.
صرفنظر از اینکه آیا وضعیت ‘من خوب هستم – تو خوب هستی’ را بهعنوان فلسفهی زندگی انتخاب میکنید یا نه، تحلیل رفتار متقابل میتواند یک ابزار سودمند برای فکر کردن به تعاملات خود به روشی متفاوت باشد. درصورتیکه این روش در خانواده، گروه یا یک تیم مرسوم شود میتواند یک زبان مشترک ایجاد کند که اغلب بهنوبهی خود به تسهیل روابط کمک خواهد کرد. همچنین ایدههایی عملی برای نزدیک شدن به موقعیتها و روابط دشوار ارائه میدهد.
در پایان توجه به این نکته ضروری است که کسب مهارت در تحلیل رفتار متقابل و ایجاد وضعیت برد-برد، یکی از اساسی ترین مهارتها در مجموعه مهارتهای بین فردی بوده و به بهبود فردی و توسعه فردی شما کمک شایانی میکند.
سلام میشه لینک داخل مطلبو
چک کنید.برای من مشکل داشت.ممنون
با سلام و تشکر از اینکه مقاله را مطالعه فرمودید. در این مقاله به دو موضوع لینک داده شده. یکی کلید واژه “بهبود فردی” و دیگری “توسعه فردی” که هر دو لینک بدون مشکل است.