توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

خانه / مهارت های فردی / همدردی چیست؟

همدردی چیست؟

همدردی چیست؟

همدردی احساس بدی داشتن برای دیگران بخاطر اتفاقی است که برای آنها رخ داده است.

وقتی کسی فوت می‌کند یا اتفاق بدی می افتد احساس همدردی می‌کنیم و از عباراتی مانند تأسف مرا بپذیرید یا واقعاً ناراحت شدم، استفاده می‌کنیم.

همدردی در رابطه نزدیک به همدلی و ترحم است. صفحات همدلی چیست و ترحم می‌توانید اطلاعات مفیدی پیدا کنید.

 

همدردی، همدلی و ترحم

تفاوت میان همدلی، همدردی و ترحم چیست؟ این کلمات معمولاً به جای یکدیگر استفاده می‌کنند اما تفاوت‌های مهمی با هم دارند.

 

بعضی تعاریف کاربردی

همدردی: قدرت ورود به احساسات یا ذهن فرد دیگر: ترحم

همدلی: قدرت ورود به شخصیت فرد دیگر و تصور تجربیات او

ترحم: احساس همتایی یا غم رنج کشیدن دیگری

با این حال این تعاریف تفاوت برای ما مشخص نمی‌کنند. بهتر است به ریشه کلمات دقت کنیم.

همدردی از کلمه یونانی syn به معنی با و دلسوزی یا رنج کشیدن می‌آید

ترحم از کلمه لاتین com به معنی با و تأسف از رنج کشیدن است

به عبارت دیگر همدردی و ترحم ریشه یکسانی دارند.

همدلی هم از زبان یونانی و کلمه en به معنی در و تأثر برای رنج کشیدن گرفته شده است. بنابراین حس تجربه کردن قویتری در همدلی وجود دارد.

همدردی یا ترحم احساس برای سایرین است، همدلی تجربه کردن تجربیات دیگران به گونه که شما آن شخص هستید از طریق قوه خیال است.

همانطور که در صفحه ترحم مطرح شد، در این کلمه عمل هم خلاصه شده که در همدلی و همدردی وجود ندارد

حس ترحم معمولاً باعث تلاش می‌شود. همدردی با احساس کردن شروع و تمام می‌شود.

 

دلایل همدردی

برای افرادی که حس همدردی دارند، چند عنصر لازم است:

  • باید به شخص دیگر اهمیت بدهید

پرت شدن خواس عدم توانایی برای حس همدردی را به دنبال دارد

  • شخص دیگر باید به گونه‌ای تجسم شود

برداشت ما از میزان نیاز، سطح همدردی ما را مشخص خواهد کرد. برای مثال کسی که زانویش خراشیده شده همدردی کمتری نسبت به کسی دریافت خواهد کرد که پایش شکسته است.

معمولاً نسبت به کسانی که برای شرایطشان هیچ راه گریزی ندارند، احساس همدردی می‌کنیم.

بچه‌ای که زمین می‌خورد همدردی بیشتری را نسبت به کسی دریافت می‌کند که کاری را انجام داده که نباید انجام می‌داده و زمین خورده است.

 

همدردی در مراقبت‌های درمانی

تمایل برای احساس همدردی بیشتر برای کسانی که سزاوار مشکلاتشات نبوده‌اند برای کارمندان بخش مراقبت‌های درمانی، می‌تواند مشکل زیادی باشد. آن‌هایی که بیماری‌هایشان به دلیل سبک زندگی خودشان ایجاد شده مانند دیابت که به دلیل چاقی پدید می‌آید یا سرطان ریه به دلیل سیگار کمتر از کسانی که بیماری‌هایی بدون دلیل مشخص گرفته‌اند، همدردی دریافت می‌کنند.

کارمندان مراقبت‌های درمانی و سایرین باید با این حس بجنگند زیرا همه ما انسان هستیم و همه ما نیازمند مراقبت و حمایت در زمان‌های سخت خواهیم بود.

میزان همدردی تحت تأثیر شرایط خاص است.

کسانی که از نظر جغرافیایی به ما نزدیک‌تر هستند نسبت به سایرین حس همدردی بیشتری دارند. این محدوده مکانی است.

همچنین با کسانی که بیشتر شبیه ما هستند همدردی بیشتری خواهیم داشت. این را محدوده اجتماعی می گویند.

به علاوه اگر خودمان آن شرایط را تجربه کرده باشیم حس همدردی‌مان شدیدتر خواهد بود. با این حال قرار گرفتن در معرض موقعیت مشابه همدردی را کاهش می‌دهد.

برای مثال برای اولین باری که تصویری از زلزله دیدید ممکن است سریعاً پولی را برای کمک ارسال کنید. با این حال اگر چند روز بعد جای دیگری زلزله شود احساس همدردی‌تان کم می‌شود و به این احساس شکست ترحم می گویند.

 

نشان دادن همدردی

از آنجایی که همدردی در رابطه با تجربیات بد مانند مرگ یکی از اعضای خانواده است، بهتر است که همدردی خود را با سایرین نشان دهید.

در حالیکه به نظر صوری می‌آید به فرد مورد نظر حس بهتری خواهد داد زیرا می‌فهمد که شما او را در این شرایط سخت تنها نمی‌گذارید.

همدردی می‌توان به صورت کلامی یا غیرکلامی نمایش داده شود

مثال برای نمایش کلامی همدردی:

  • صحبت کردن با دیگری و اعلام تأسف خود از این شرایط و
  • ارسال کارت تسلیت یا تأسف

مثال برای اعلام همدردی غیر کلامی:

  • گذاشتن سر شخص عزادار بر روی شانه در مراسم تدفین
  • در دست گرفتن دست‌های شخصی که قرار است به او خبر بدی بدهید و
  • پایین آمدن آهنگ صدا در زمان صحبت کردن

 

برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه صفحات مربوط به ارتباطات غیرکلامی را ببینید.

 

همدردی درونی است اما می‌تواند اکتسابی هم باشد.

کودکان در سن ۱۲ ماهگی رفتار همدردی خود را نشان می‌دهند برای مثال اسباب بازی خود را به والدینشان می‌دهند یا وقتی صدای گریه می‌شنوند، گریه می‌کنند. این‌ها ابتدایی‌ترین واکنش‌های همدردی هستند. بعضی از کودکان اجتماعی‌تر بوده و حس همدردی‌شان قوی‌تر است.

با این حال آن‌ها می‌توانند این حس را از والدین و اطرافیان فرابگیرند. گفته می‌شود که نوجوانان بیشتر رفتار خودخواهانه دارند، اما توانایی همدردی در دروان کودکی و نوجوانی ادامه می‌یابد و بی شک تا زمانی بزرگسالی هم مشاهده خواهد شد.

بنابراین می‌توان احساس همدردی را مانند یک بزرگسال تجربه و بیان کرد.

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *