توسعه فردی - مدیریت زمان، انرژی و تمرکزتوسعه فردی - بهره‌وری و افزایش عملکردتوسعه فردی - توانا بود هر که عادت کندتوسعه فردی - من می توانم صد مرتبه مهم تر از هوش و استعداد است!توسعه فردي - ناراحتي‌ها نتيجه‌ي از دست دادن فرصت‌هاستتوسعه فردی - برای قدرتی بیشتر به آرامشی عمیق تر نیاز دارید.توسعه فردی - اضطراب، نتیجه فقدان کنترل، سازماندهی، آماده سازی و اقدام است.

تشخیص و مدیریت عواطف

تشخیص و مدیریت عواطف یعنی چه؟

بخش مربوط به هوش هیجانی توضیح می‌دهد که چرا درک عواطف خودمان و سایرین مهم است.

این صفحه به شما کمک خواهد کرد تا عواطفخودتان را تشخیص داده و درک کنید و توضیح می‌دهد که چرا گاهی آنها بسیار قوی هستند. بعضی ایده‌های اجرایی هم در مورد نحوه مدیریت عواطف شما مطرح می‌شود تا از این طریق بتوانید آنها را کنترل کنید و آنها شما را احاطه نکنند.

تشخیص و مدیریت عواطف

عواطف چه هستند؟

عواطف همان احساسات هستند. برای درک عواطفتان، باید از خود دو سؤال بپرسید:

  • من چه احساسی دارم؟
  • چگونه می‌فهمم؟

اما سایرین هم عواطفی دارند. باید به طور همزمان احساسات خودتان و سایرین را درک کنید.

باید از خود بپرسید:

  • بقیه چه احساسی دارند و من چگونه باید بفهمم؟

روش‌های مختلفی برای پی بردن به احساسات دیگران وجود دارد اما مشاهده صحبت‌های آنها و نوع رفتارشان شامل زبان بدن از اهمیت زیادی برخوردار است. تحقیقات نشان می‌دهد که بیش از ۸۰% ارتباطات غیرکلامی هستند بنابراین زبان بدن و حالات صورت حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. بسیاری از ما دوست نداریم که در مورد عواطفمان صحبت کنیم، دلیلش این نیست که برایمان اهمیت ندارند بلکه آنها را در قالب زبان بدن منعکس می‌کنیم. 

عواطف و مغز

عواطف آگاهانه کنترل نمی‌شوند. بخشی از مغز که با عواطف سروکار دارد دستگاه کناره‌ای است. فرض بر این است که این قسمت از مغز در تاریخچه انسانی نقش ابتدایی داشته است. بر این اساس توضیح داده می‌شود که چرا واکنش عاطفی معمولاً مستقیم است اما بسیار قدرتمند بود: شما می‌خواهید گریه کنید، یا بدوید یا فریاد بزنید.

دلیلش این است که این پاسخ‌ها بر اساس نیاز برای بقا هستند.

عواطف با حافظه و تجربه در ارتباطند. اگر چیز بدی قبلاً برای شما اتفاق افتاده باشد، پاسخ عاطفی‌تان به همان محرک احتمالاً قوی خواهد بود.

کودکان عواطف را احساس می‌کنند اما دلیلش را درک نمی‌کنند. عواطف در رابطه با ارزش‌ها هستند: پاسخ عاطفی می‌تواند بر اثر به چالش کشیده شدن یکی از ارزش‌های اصلی شما باشد. به صفحه سطوح منطقی دیلتز مراجعه کنید.

درک این وابستگی با حافظه و ارزش‌ها به ما روشی برای مدیریت واکنش عاطفی می‌دهد. واکنش‌های عاطفی الزاماً ارتباط زیادی با موقعیت کنونی یا دلیل ندارند اما شما می‌توانید با دلیل و آگاهی از واکنش‌هایتان بر آن‌ها فائق آیید.

امتحان کنید:

مدتی به واکنش‌های عاطفی‌تان فکر کنید و عامل اصلی آنها که می‌تواند ارزش‌ها، خاطرات یا تجربیات باشد را بررسی کنید.

همچنین نتایج عواطف مثبت و منفی را درنظر بگیرید.

بخاطر داشته باشید که می‌توانید نوع احساستان را تغییر دهید.

برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه برنامه‌ریزی عصبی- کلامی مراجعه نمایید.

یادگیری مدیریت عواطف

در مورد نحوه مدیریت و کنترل عواطف مطالب زیادی نوشته و گفته شده است.

شما می‌توانید نوع احساساتان را تغییر دهید.

شما نمی‌توانید دیگران را کنترل کنید اما می‌توانید بر نوع واکنش خودتان نسبت به آنها کنترل داشته باشید.

همه می‌توانند عصبانی شوند، اما عصبانیت افراد درست با درجه حقانیت صحیح و در زمان مناسب برای اهداف درست به روش مناسب چیزی نیست که هر کسی قدرتش را داشته باشد و به مراتب مشکل‌تر است.

نمودار زیر نشان دهنده تعادل میان انرژی کم و زیاد و مثبت و منفی است:

انرژی مثبت زیاد شما را قادر می‌سازد تا به خوبی عمل کنید اما نمی‌توانید برای همیشه در این حالت بمانید. دور یا زود لازم است که انرژی‌تان را کاهش دهید. مثبت بمانید تا بازسازی شوید. عمیق شدن در احساسات منفی باعث آسیب دیدن می‌شود.

انرژی منفی زیاد محلی نا امن ایجاد می‌کند: به نظر می‌رسد که همیشه برای بقا در حال جنگ هستید. مجدداً باید انرژی را کاهش دهید زیرا باعث نابودی می‌شود.

فعالیت‌های مثبت برای کمک به مدیریت عواطف

فعالیت‌هایی وجود دارد که می‌توانید با انجام آنها عواطف خود را مدیریت کنید. بسیاری از آنها کلی هستند اما می‌توان با امتحان کردنشان به نتیجه رسید.

  • تمرینات ورزشی: اینکار باعث فرایندهایی شیمیایی لذت بخش در مغز می‌شود مانند دوپامین که به شما احساس بهتری می‌دهد. تناسب اندام باعث حس سلامتی بیشتر و کمک به مدیریت عواطف خواهد شد.
  • با دیگران مهربان باشید زیرا از نگرانی در مورد خودتان رهایی می‌یابید.
  • پذیرا و گشاده رو باشید و اتفاقات اطرافتان را بپذیرید. یاد بگیرید که قدردان چیزهایی باشید که رخ می‌دهد و از انتقاد مستمر از سایرین و موقعیت‌ها بپرهیزید. این ویژگی در رابطه با حضور در لحظه است.
  • بهتر است صحبت کنید. با دیگران وقت بگذارنید و از هم کلامی با آنها لذت ببرید.
  • حواس خودتان را پرت کنید. بلکه شما واقعاً انسان عمیقی هستید بهتر است کمی تلوزیون ببینید، مطالعه کنید یا در اینرنت بچرخید تا عمق احساسات را فراموش کنید.
  • تفکرات منفی را از خود دور کنید. اگر احساس کردید که درگیر تفکرات منفی شده‌اید، به دنبال شاهدی علیه آنها باشید.
  • زمانی را خارج از خانه بگذارنید. در هوای تازه به ویژه طبیعت گردش بروید تا عواطفتان آرام شود. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ما به دیدن محیط‌های طبیعی نیاز دارید پس اگر به کوه می‌روید از مناظر لذت ببرید.
  • قدردان باشید. از افراد به دلیل کارهایی که برای شما انجام می‌دهند تشکر کنید و آنها را بخاطر بسپارید.
  • با نقاط قوت خود بازی کنید. این یعنی کارهایی را انجام دهید که از آنها لذت می‌برید و درگیر چیزهایی شوید که برای شما خوب هستند.
  • به چیزهای خوب در زندگی‌تان توجه کنید. به گفته قدیمی‌ها قدر نعمت را بدانید.

این فهرست ممکن است کمی قدیمی به نظر آید اما پدربزرگ و مادربزرگ‌ها در مورد مدیریت عواطف چیزهایی می‌دانستند که ما فراموششان کرده‌ایم. رسیدن به تعادل می‌تواند به شما کمک کند تا از میزان استرس خود بکاهید و با افسردگی مبارزه کنید.

بکار بردن دلیل برای عواطف

همانطور که در قسمت بالا مطرح شد شما می‌توانید نوع احساستان را تغییر دهید. لازم است که از واکنش عاطفی‌تان آگاه باشید و دلیلش را درک کنید. اینگونه می‌توانید برای آن موقعیت دلیل بیاورید.

برای مثال ممکن است از خود سوالاتی در مورد کارهای مختلف بپرسید:

  • در مورد این موقعیت چه احساسی دارم؟
  • باید نسبت به آن چکار کنم؟
  • آیا این کار با ارزش‌های من سازگاری دارد؟
  • اگر ندارد، برای هماهنگی بیشتر چکار می‌توانم انجام دهم؟
  • آیا کسی هست که بتواند به من در این زمینه کمک کند؟

این قبیل سؤالات به شما کمک کند تا برای واکنش عاطفی‌تان دلیل بیاورید.

در صفحه برنامه ریزی عصبی- زبانی اطلاعات بیشتری در این زمینه وجود دارد.

مثال

فرض کنید که از بودن در تاریکی می‌ترسید زیرا یکبار در اتاقی تاریک وقتی که بچه بودید حبس شده‌اید.

همیشه واکنش عاطفی نسبت به تاریکی به دلیل آن تجربه تلخ دارید. اما می‌توانید به خودتان یادآوری کنید که حالا شما بزرگ شده‌اید و چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. تمام کاری که باید انجام دهید روشن کردن لامپ است.

با این تمرین می‌تواند به ذهنتان کمک کنید تا بهتر درک کنید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد و به تدریج دستگاه کناره‌ای را بازسازی نمایید.

تصمیم گیری بر اساس عواطف

وقتی تصمیم گیری می‌کنید، می‌توانید به دلایل، عواطف یا ترکیبی از هر دو توجه داشته باشید.

تصمیمات عاطفی گاهی در لحظه عصبانیت گرفته می‌شوند اما عواطف در بیشتر تصمیمات بیشتر از چیزی که ما از آنها آگاه باشیم، ایفا کننده نقش هستند. برای مثال اگر متأهل باشید، از تأثیر عواطف برای تصمیم ازدواج کاملاً آگاهید. با این حال بعضی اذعان دارند که تصمیمشان کاملاً منطقی بوده است.

اگر عوامل مختلف تأثیر داشته باشند، تصمیمات زیاد متعادل نخواهد بود یا از نیازهای عاطفی‌تان حمایت نمی‌کند. در عوض لازم است که واکنش عاطفی را با الزامات منطقی‌تر ترکیب کنید.

می‌توانید این موارد را امتحان کنید:

  • قبل از تصمیم گیری صبر داشته باشید تا فرصت فکر کردن را پیدا کنید.
  • در مورد نوع احساساتان در نتیجه هر عمل ممکن فکر کنید.
  • تصور کنید به عنوان نتیجه چه اتفاقی خواهد افتاد و چگونه تصمیم بر روی سایرین تأثیر می‌گذارد. آیا از این تاثیرات خوشحال خواهید شد؟
  • قبل از تصمیم گیری مدتی از فضا دور شوید.
  • تصمیم را بر خلاف ارزش‌هایتان درنظر بگیرید. آیا با آنها تناسب دارد؟ اگر ندارد؟ چرا؟
  • در مورد کسی که به او احترام می‌گذارید فکر کنید. آیا با این تصمیم خوشحال می‌شود؟
  • در نهایت تصور کنید که اگر کسی قرار باشد چنین کاری کند، چه اتفاقی می افتد. اگر باعث مشکل می‌شود بهتر است انجام نشود.

عواطف مهم هستند

لازم است که از احساسات خود و سایرین آگاه باشیم. افرادی که آگاهی عاطفی بالایی دارند همیشه به احساسات دیگران توجه می‌کنند. این نیز نوعی مهارت قابل گسترش است که ارزش استفاده را دارد.

هرگز فراموش نکنید که افراد چیزهایی که شما می گویید را فراموش خواهند کرد، افراد کارهایی که می‌کنید را فراموش می‌کنند اما هرگز احساسی که در آنها ایجاد کرده‌اید را فراموش نخواهند کرد. 

مهارت در تشخیص و مدیریت عواطف در مسیر بهبود و توسعه فردی به شما کمک می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *